صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام
مقدمه
این صندوقها با توجه به تعریف صورت گرفته در قانون بازار اوراق بهادار مصوب مجلس شورای اسلامی در آذرماه 1384 و به عنوان جایگزین مناسبی برای سبدهای مشاع ایجاد گردیدهاند. با ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری، سبدهای مشاع- که پیش از این توسط تعدادی از کارگزارانی که مجوز سبدگردانی از سازمان بورس و اوراق بهادار(سبا) دریافت نمودهاند تشکیل شدهبودند- به کار خود خاتمه دادند. صندوق سرمایهگذاری مشترک در سهام (در اندازه کوچک) با الهام از متعارفترین شکل از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سایر کشورها که دهها سال از ایجاد آنها میگذرد طراحی گردیده است. برای مطلع شدن از چگونگی فعالیت و نظارت بر این صندوقها لازم است که سرمایهگذاران با مطالعة دقیق اساسنامه و امیدنامة مربوطه با جزئیات آن آشنا شوند و با توجه به استراتژیها و انتظارات خود از سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار در مورد خرید واحدهای سرمایهگذاری این صندوقها تصمیم مناسبی اتخاذ نمایند. هدف از این یادداشت آشنایی هرچه بیشتر با ویژگیهای «صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام» است به همین منظور در ادامه سعی گردیده است توضیحی اجمالی پیرامون موضوعات اصلی نحوة فعالیت و سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام به شرح ذیل ارائه گردد:
1- ویژگیها و ماهیت سرمایهگذاری در صندوقها؛
2- ارکان صندوقها؛
3- کارمزد ارکان و هزینههای صندوق؛
4- خالص ارزش دارایی؛
5- نحوة سرمایهگذاری در صندوقها.
1- ویژگیها و ماهیت سرمایهگذاری در صندوقها
جایگزینی برای خرید سهام شرکتهای بورسی
به کار بردن لفظ مدیریت حرفهای شاید مسئولیت مدیران صندوقها را به مراتب سنگینتر نماید ولی سرمایهگذاران آگاهند که منظور از مدیریت حرفهای، مقایسة تخصص و توان مدیران با تجربه و آشنا با بازار سهام با سرمایهگذارانی است که تجربة کافی و یا زمان و امکانات مناسب تحلیل برای تشکیل سبد سرمایهگذاری به صورت مستقل را ندارند. برای بررسی وضعیت و عملکرد مدیران صندوقهای سرمایهگذاری قبل از هرچیز نیاز به شناسایی معیارهای مناسب مقایسهای است. قطعاً قضاوت در مورد عملکرد یک صندوق بدون توجه به وضعیت عمومی بازار سهام نمیتواند معیار مناسب و منصفانهای برای اتخاذ بهترین تصمیم به سرمایهگذار ارائه دهد. مدیریت حرفهای صندوقهای سرمایهگذاری به معنی کسب بازدهی قطعی نیست بلکه به معنی بهتر عمل کردن در مقایسه با سرمایهگذاران کمتجربه و غیرحرفهای بازار سهام است. مناسبترین معیار قضاوت برای بررسی میزان عملکرد صندوقها، مقایسة بازدهی آنها با یکدیگر در دورههای زمانی مختلف است. بدینترتیب گاه در شرایط نامناسب و نزولی قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس، داشتن واحدهای سرمایهگذاری یک صندوق که منجر به کاهش زیان در مقایسه با خرید سهام یک شرکت باشد نیز برای سرمایهگذار مطلوبیت خواهد داشت.
یکی از مهمترین ویژگیهای هر سرمایهگذاری، قابلیت تبدیل به وجه نقدشدن آن در زمانی است که سرمایهگذار به هر دلیل تصمیم به تغییر موضع سرمایهگذاری خود و خروج میگیرد. از آنجایی که مدیریت حرفهای سرمایهگذاری ایجاب میکند صندوقهای سرمایهگذاری همواره در یک مجموعه از سهام سرمایهگذاری مینمایند که این سرمایهگذاری متنوع منجر به کاهش ریسک زیان و نقدشوندگی بالای سرمایهگذاری خواهد شد. همچنین با توجه به ارکانی که در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام پیشبینی شده است( و در بخش بعد به آن اشاره خواهد شد) سرمایهگذاران در هر زمان میتوانند با توجه به خالص ارزش روز داراییهای موجود در صندوق و پس از کسر هزینههای مربوطه، تمام یا تعدادی از واحدهای سرمایهگذاری خود را به وجه نقد تبدیل نموده، اصطلاحاً ابطال نمایند. این ویژگی در مقابل شرایطی است که در زمان بستهبودن نماد معاملاتی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس، سرمایهگذاران امکان خروج از سرمایهگذاری را تا زمان باز شدن نماد معاملاتی و وجود تقاضای خرید نخواهند داشت. بدینترتیب وجود ضامن نقدشوندگی به مفهوم وجود خریدار همیشگی است که البته باید توجه داشت منظور از این ضمانت، ضمانت بازدهی یا اصلی سرمایه نخواهد بود بلکه ضمانتی برای خرید واحد سرمایهگذاری به قیمت ابطال و پس از کسر هزینههای ذکر شده در امیدنامه مربوطه میباشد.
با توجه به اینکه صندوقهای سرمایهگذاری از گردآوری پولهای اندک تعداد زیادی سرمایهگذار تشکیل میشوند بنابراین امکان استفاده از مزایای یک مجموعة سرمایهگذاری بزرگ برای اجزای آن فراهم خواهد بود. طبیعی است که یک سرمایهگذار به تنهایی امکان پرداخت هزینههای مشاوره و یا استفاده از نرمافزارهای مختلف اطلاعرسانی و تحلیلگری را نخواهد داشت ولی با کنار هم قرار گرفتن سرمایههای اندک سرمایهگذاران خرد، امکان استفاده از مزایای این چنین فراهم خواهد شد. بدینترتیب هر سرمایهگذار به عنوان عضو کوچکی از یک صندوق سرمایهگذاری میتواند با پرداخت بخشی از هزینهها به نسبت مالکیت خود در صندوق از مزایای کامل هزینههای مورد نیاز برخوردار گردد.
انگیزة مدیریت صندوق سرمایهگذاری
با توجه به ساختار طراحی شدة صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام و ارتباط مستقیم بین رشد ارزش داراییهای صندوق و منتفع شدن مدیر و سایر ارکان صندوق، قابل پیشبینی است که مدیر انگیزة کافی برای تشکیل بهترین ترکیب سبد سرمایهگذاری را داشته، تلاش نماید تا خالص ارزش داراییهای صندوق را به حداکثر ممکن رساند. نکتة قابل توجه و مکرر اینکه گفتهها همه زمینهای برای توجیه تصمیمگیری یک فرد جهت سرمایهگذاری در یک صندوق سرمایهگذاری مشترک را فراهم مینماید ولی چیزی که مسلّم است به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن آینده، سرمایهگذاران صرفاً موظفند شرایطی منطقی و موجه با توجه به انتظارات خود از سرمایهگذاری فراهم نمایند و حتیالامکان با برنامهریزی صحیح مقدمات رسیدن به انتظارات را ایجاد نمایند. بدینترتیب نتیجة این برنامهریزی که براساس تصمیمات حساب شده خواهد بود هرچند اگر مطابق با پیشبینیها و انتظارات سرمایهگذار نباشد، به طور قطع بهتر از شرایطی خواهد بود که سرمایهگذار در یک بازار هدف کاملاً حرفهای و تخصصی، بیحساب و بدون پیشبینیهای لازم اقدام به سرمایهگذاری نماید.
برای تشکیل و ادارة یک صندوق سرمایهگذاری مشترک در سهام چندین رکن در اساسنامه پیشبینی گردیده است تا این ارکان شرایط اجرایی و نظارتی لازم جهت عملکرد مناسب صندوقهای سرمایهگذاری را فراهم نمایند. ارکان مذکور به شرح ذیل تشریح میگردند:
مجمع صندوق با حضور دارندگان حداقل نصف به علاوة یک واحدهای سرمایهگذاری ممتاز دارای حق رأی صندوق رسمیت مییابد. واحدهای سرمایهگذاری ممتاز آن بخش از سرمایة اولیه است که توسط مؤسسین تأمین میگردد و پس از پرداخت این مبلغ، مجوز عرضة عمومی برای تأمین باقیماندة سرمایة اولیه(به عنوان واحدهای سرمایهگذاری عادی) صادر خواهد شد. مجمع صندوق بالاترین رکن صندوق قلمداد میگردد و مهمترین وظیفة آن انتخاب مدیر، متولی، ضامن و حسابرس و معرفی به سازمان بورس و اوراق بهادار(سبا) جهت تأیید است.
رکن اجرایی صندوق و متخصص در بازار سرمایه است که لازم است مطابق اساسنامه گزارشات پیشبینی شده و اطلاعات قابل ارائه را تهیه و در اختیار متولی، حسابرس و سبا قرار دهد. همچنین با استفاده از تارنمای مربوط به صندوق سرمایهگذاری، اطلاعات ذکر شده در بخش اطلاعرسانی اساسنامه را جهت آگاهی عموم افشاء مینماید. مدیر صندوق یک یا چند نفر شخص حقیقی را به عنوان مدیر/ گروه مدیران سرمایهگذاری انتخاب مینماید که به نمایندگی مدیر تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری و خرید و فروش سهام و اوراق بهادار را در چارچوب مقررات اعمال مینمایند. مشخصات مدیر سرمایهگذاری در اختیار سبا قرار گرفته، لازم است تا صلاحیت حرفهای او نیز به تأیید سبا رسد.
رکن نظارتی صندوق محسوب گردیده و توسط مجمع صندوق انتخاب خواهد شد. (یادآوری: هویت متولی و سایر ارکان صندوق در امیدنامة مربوطه و در تارنمای هر صندوق افشاء میگردد). از وظایف مهم متولی پیشنهاد حسابرس به مجمع صندوق، تأیید حسابهای بانکی افتتاح شده توسط مدیر برای صندوق و نظارت مستمر بر عملکرد مدیر و ضامن است. در واقع متولی به عنوان نماینده و وکیل سرمایهگذاران برای اقامة هرگونه دعوای کیفری علیه صندوق تعیین گردیده است.
ضامن نیز توسط مجمع انتخاب شده، پس از تأیید سبا در امیدنامة صندوق برای عموم معرفی خواهد شد. منظور از ضمانت در ساختار صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام (در اندازةکوچک) فراهم نمودن نقدینگی کافی در شرایطی است که صندوق برای انجام پرداختها طبق اساسنامه و یا ابطال واحدهای سرمایهگذاری متقاضیان به قیمت ابطال محاسبه شده وجه نقد کافی نداشته باشد. بنابراین وجود ضامن منجر به فراهم نمودن یکی از امتیازات سرمایهگذاری در اینگونه صندوقها در مقایسه با سرمایهگذاری مستقیم در سهام شرکتها خواهد شد چرا که با وجود ضامن نقدشوندگی دارندگان واحدهای سرمایهگذاری این اطمینان را خواهند داشت که هر زمان تصمیم به ابطال(فروش) واحد سرمایهگذاری خود بگیرند تقاضا برای آن طبق ضوابط و مقررات مربوطه وجود دارد.
رکن دیگر نظارتی است که از بین مؤسسات حسابرسی معتمد سبا و توسط متولی، جهت تأیید به مجمع صندوق معرفی میگردد. مدت مأموریت حسابرس توسط مجمع تعیین میگردد و حسابرس با قبولی سمت ارائه گردید وظایف و مسئولیتهای محوله طبق اساسنامه را به عهده خواهد گرفت.
مدیر صندوق برای انجام امور مربوط به معاملات سهام پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از خدمات کارگزارانی که قبلاً قبولی سمت دریافت شده از آنها را برای سبا ارسال نموده است استفاده خواهد کرد. کارگزاران مذکور که دارای مجوز فعالیت از سبا هستند علاوه بر وظایف معمول، موظف به انجام وظایف محوله طبق اساسنامه نیز خواهند بود.
3- کارمزد ارکان و هزینههای صندوق
نحوة محاسبة کارمزد ارکان و هزینههای مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری در اساسنامه و امیدنامة آن پیشبینی میگردد و خارج از حیطة پیشبینی شده مجاز به تحمیل هزینه به سرمایهگذاران نخواهند بود. کارمزد و هزینههایی که در طول دورة فعالیت صندوق محاسبه میگردد به صورت روزشمار از خالص ارزش روز داراییهای صندوق کسر گردیده و طبق مقررات و برحسب نوع، در زمان خود هزینه میگردد. مهمترین هزینههای صندوق و نحوة محاسبة آن را میتوان به شرح ذیل بیان نمود:
مهمترین هزینة مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری کارمزدی است که ارکان اجرایی و نظارتی صندوق (مدیر، متولی و ضامن) به علت خدمات ارائه شده و ریسک متحمل شده بابت ضمانت نقدشوندگی دریافت مینمایند. روش محاسبة کارمزد ارکان مذکور، کارمزد دارایی محور است یعنی کارمزد هرکدام به صورت درصدی از خالص ارزش روز داراییهای صندوق که در امیدنامه مشخص گردیده است محاسبه شده، به صورت روزشمار از داراییهای صندوق کسر میگردد و هر سه ماه یکبار در صورت تأیید حسابها به ارکان پرداخت میگردد. جهت اطلاع، مجموع کارمزد مدیر، متولی و ضامن در حال حاضر و در صندوقهای فعال در بازار سرمایه 5% در امیدنامه تعیین گردیده است که وزن اصلی هزینههای تحمیلی به صندوق را به خود اختصاص میدهد. البته صندوقها میتوانند به صلاحدید مؤسسین و با توافق ارکان سقف کارمزدهای پرداختی را کاهش دهند تا مزیت رقابتی مناسبی برای جذب سرمایهگذاران فراهم نمایند.
هزینة حسابرس: مربوط به دستمزد خدماتی است که بابت یک سال مالی به حسابرس صندوق پرداخت میگردد. میزان این دستمزد توسط متولی به مجمع پیشنهاد میگردد و مبلغ تصویب شده در امیدنامة صندوق ذکر خواهد گردید.
هزینة تأسیس و تسویه: هزینههایی که قبل از دریافت مجوز فعالیت و شروع فعالیت صندوق پرداخت گردیده و یا هزینههایی که جهت انجام امور مربوط به تسویه و پایان فعالیت صندوق در امیدنامه پیشبینی میگردد. این هزینهها در طول دورة فعالیت صندوق مستهلک میگردند.
هزینة مجامع و عضویت در کانونها: سقف این هزینهها نیز در امیدنامه پیشبینی گردیده است و مدیر مجاز نیست بیش از سقف تعیین شده هزینه نماید. هزینههای مذکور در صورت محقق شدن و پس از پرداخت برای ادامة دورة مربوط به هزینة صورت گرفتة مستهلک شده به صورت روزشمار از خالص ارزش داراییهای صندوق کسر میگردد.
سایر هزینهها: سایر هزینههایی که در اساسنامه و امیدنامة صندوق پیشبینی میگردد و در صورت پرداخت، در محاسبات خالص ارزش روز داراییهای صندوق منظور میگردد.
تذکر: تمام هزینههای ذکر شده در بالا در مورد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام دارای مجوز فعالیت در بازار اوراق بهادار در حدود 6 درصد نسبت به خالص ارزش داراییها در سال خواهد بود.
در حالی که هزینههای کارمزد و دورهای از محل داراییهای صندوق پرداخت میگردید و منجر به کاهش خالص ارزش داراییهای صندوق متناسب با هزینة روزانه میشد، برخی هزینههای دیگر مربوط به زمان و تعداد فرآیند صدور و ابطال سرمایهگذار میگردد. بنابراین چنین هزینهای به طور مستقیم به سرمایهگذار تحمیل گردیده، سرمایهگذار با برنامهریزی صحیح سرمایهگذاری خود میتواند این هزینهها را به حداقل رساند. این هزینهها با هدف افزایش دورة سرمایهگذاری سرمایهگذاران صندوق صورت میگیرد چرا که لازمة نتیجهگیری از هر سرمایهگذاری صرف هزینه و برنامهریزی مناسبی است که با گذشت زمان محقق میگردد و با ورود و خروج سریع سرمایه هزینههای مازادی به طور مستقیم و غیرمستقیم به صندوق تحمیل خواهد گردید که سعی گردیده است هزینههای مذکور منجر به کاهش خالص ارزش داراییهای صندوق( برای همة مالکان واحدهای سرمایهگذاری) نشود.
با این توضیحات در امیدنامة صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در سهام یک بخش هزینة ثابت به مبلغ 20.000 ریال در نظر گرفته شده است که در زمان هر فرآیند صدور یا ابطال به هر گواهی سرمایهگذاری (بدون توجه به تعداد واحدهای سرمایهگذاری) تعلق خواهد گرفت.
بخش دیگر جریمه تعجیل درخروج میباشد. این هزینه از سرمایهگذارانی که مدت سرمایهگذاری آنها کمتر از 90 روز باشد به صورت پلکانی از 5% تا 1% نسبت به قیمت ابطال دریافت خواهد گردید بنابراین سرمایهگذارانی که حداقل 90 روز از زمان صدور واحدهای سرمایهگذاری آنها سپری شده باشد و جهت ابطال واحد سرمایهگذاری خود اقدام نمایند هزینة این بخش را پرداخت نخواهند کرد.
مهمترین تفاوت ماهیت واحدهای سرمایهگذاری صندوقها با سهام یک شرکت، تعیین قیمت معاملاتی آنها است. قیمت یک واحد سرمایهگذاری صندوق برخلاف قیمت سهام شرکتها تحت تأثیر میزان عرضه و تقاضای آن قرار نمیگیرد. مبنای خرید و فروش واحدهای سرمایهگذاری که توسط شعب صندوق و تحت عنوان صدور یا ابطال واحدهای سرمایهگذاری صورت میگیرد، خالص ارزش داراییهای موجود در صندوق در پایان هر روز است از آنجایی که صندوقهای سرمایهگذاری فاقد دارایی فیزیکی بوده، سبد داراییهای آن متشکل از سهام و اوراق بهادار، اوراق مشارکت و یا وجه نقد است بنابراین خالص ارزش داراییهای آن در هر روز براساس ارزش روز داراییهای تشکیلدهندة صندوق قابل محاسبه است. مطابق با اساسنامه، مدیر موظف است خالص ارزش دارایی هر واحد سرمایهگذاری را در پایان هر روز(ساعت 18) محاسبه و در تارنمای صندوق اعلام نماید. به همین منظور نرمافزارهایی طراحی گردیده است تا خطای محاسبات را کاهش داده، تمامی الزامات پیشبینی شده در اساسنامه و امیدنامة صندوقهای سرمایهگذاری را اعمال نماید. در راستای اهداف اطلاعرسانی صندوقهای سرمایهگذاری خالص ارزش داراییهای صدور، ابطال و آماری به شرح ذیل محاسبه میگردد:
الف- NAV صدور: خالص ارزش دارایی صدور( قیمت صدور) واحدهای سرمایهگذاری همواره اندکی بیش از خالص ارزش روز داراییهای صندوق است. علت این تفاوت آن است که با فرآیند صدور واحد سرمایهگذاری و جذب وجه نقد جدید برای صندوق مدیر باید اقدام به خرید سهامی نماید که لازمة مالکیت آن پرداخت کارمزد معاملات خرید است بنابراین به مقدار کمتر از وجه نقدی که صندوق دریافت نموده است به موجودی سهام آن افزوده میگردد.
ب – NAV ابطال: خالص ارزش دارایی ابطال( قیمت ابطال) واحدهای سرمایهگذاری در زمانی که یک سرمایهگذار قصد خروج از سرمایهگذاری را دارد مبنای پرداخت قرار میگیرد. در این زمان با فرض فروش داراییهای سبد سرمایهگذاری و پس از کسر هزینههای مربوط به معاملات، قیمت ابطال واحد سرمایهگذاری محاسبه میگردد. البته وجود شرایط ابطال صندوقهای سرمایهگذاری در هر لحظه این اطمینان را برای سرمایهگذار فراهم مینماید که بدون توجه به میزان قابل معامله بودن سهام موجود در سبد سرمایهگذاری صندوق، پول خود را با کسر همان هزینههای معاملات متعارف دریافت نماید.
ج – NAV آماری: به دلیل وجود شرایط خاص در بازار بورس اوراق بهادار تهران از جمله پایین بودن عمق بازار، وجود حد نوسان قیمت و یا بسته بودن نماد معاملاتی سهام برای مدت طولانی، برخی از سهام پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از نقدشوندگی پایین برخوردار بوده، آخرین قیمت اعلام شده در تابلوی معاملاتی نمیتواند ارائه کنندة واقعیات موجود در این سهام باشد.
به همین منظور به مدیر این اختیار داده شده است که طبق دستورالعمل نحوة تعیین قیمت خرید و فروش اوراق بهادار صندوقهای سرمایهگذاری بتواند در شرایط مشخص شده قیمت برخی سهام موجود در سبد سرمایهگذاری را تا حدودی تعدیل نماید. بدینترتیب NAV محاسبه شده حاصل از تعدیل صورت گرفته مبنای تعیین قیمت صدور و ابطال واحدهای سرمایهگذاری است. برای اینکه سرمایهگذاران از حدود تعدیل صورت گرفته آگاه باشند صندوقها ملزم به ارائة NAV آماری در کنار NAV صدور و ابطال واحدهای سرمایهگذاری در تارنمای خود شدهاند. NAV آماری صرفاً یک مبنای مقایسهای است و در آن آخرین قیمت بسته شدن سهام ( بدون اعمال تعدیل مدیر) منظور گردیده است. بنابراین در شرایطی که مدیر هیچیک از قیمتهای سهام موجود در سبد سرمایهگذاری خود را تعدیل نکرده باشد NAV آماری و ابطال اعداد واحدی را نمایش خواهند داد.
5- نحوة سرمایهگذاری در صندوقها
برای خرید واحدهای سرمایهگذاری صندوقها میتوان به یکی از شعب معرفی شده در پیوست اساسنامة هر صندوق مراجعه کرده، فرم پذیرهنویسی/ درخواست صدور واحد سرمایهگذاری را تکمیل نمود. بدینترتیب مالکیت واحدهای سرمایهگذاری صندوق در دو زمان ممکن است صورت گیرد. اول دورة پذیرهنویسی اولیه و قبل از شروع فعالیت صندوق که هر واحد سرمایهگذاری به ارزش پایة 1.000.000 ریال فروخته خواهد شد. دوم، پس از موفقیت در جذب حداقل سرمایه در مرحلة پذیرهنویسی و آغاز فعالیت صندوق سرمایهگذاری است. از آن پس صدور واحدهای سرمایهگذاری برای متقاضیان به قیمت صدور اعلام شده یک روز پس از تکمیل فرم درخواست مربوطه نزد شعب معرفی شده توسط مدیر در اساسنامه صورت خواهد گرفت.
کلیة دریافتها و پرداختهای سرمایهگذاران با صندوق باید از طریق حساب بانکی معرفی شده صورت گیرد و سرمایهگذاران باید فیش بانکی مربوطه را به همراه فرم تکمیل شده درخواست صدور واحد سرمایهگذاری به نمایندة شعبه تحویل داده، پرینت تکمیل شدة رسید پذیرهنویسی/ درخواست صدور واحد سرمایهگذاری را حتماً از نمایندة شعبه دریافت نمایند تا در صورت لزوم جهت پیگیری صدور گواهی سرمایهگذاری قابل ارائه باشد. لازم به یادآوری است که حداقل سرمایهگذاری لازم در صندوقهای سرمایهگذار حاضر، خرید 10 واحد سرمایهگذاری توسط هر سرمایهگذار و بیشترین مقدار مجاز برای هر سرمایهگذار خرید 5% حداکثر واحدهای سرمایهگذاری یک صندوق است.
برای خروج از سرمایهگذاری و اصطلاحاً ابطال واحد سرمایهگذاری نیز همانند مرحلة صدور، لازم است که سرمایهگذار با مراجعه به یکی از شعب معرفی شده توسط مدیر در اساسنامه، فرم مربوطه را از نمایندة شعبه دریافت نموده و با تکمیل این فرم تقاضای ابطال تمام یا تعدادی از واحدهای سرمایهگذاری خود را ارائه نماید. مبنای محاسبه، قیمت ابطال واحد سرمایهگذاری روز بعد از تاریخ درخواست ابطال خواهد بود و پس از کسر هزینههای مربوط به ابطال (که در بخش هزینهها به تفصیل به آن اشاره شده است) حداکثر ظرف 7 روز کاری از تاریخ درخواست ابطال وجه مربوطه به حسابی که سرمایهگذاری معرفی نموده است واریز خواهد گردید. در صورتی که سرمایهگذار بخشی از واحدهای سرمایهگذاری خود را ابطال نماید برای بخش باقیماندة آن گواهی سرمایهگذاری جدیدی صادر خواهد شد که این صدور مشمول هزینة صدور گواهی نخواهد بود.
برای
سرمایه گذاری در بورس توجه به برخی نکات می تواند مفید باشد و مارا در
رسیدن به اهدافمان یاری دهد. موارد زیر از جمله نکات مهمی هستند که برخی از
آنها از اصول مهم و پایه ای سرمایه گذاری در این حیطه اند: ۱- انتخاب
صنعت برتر : در میان صنایع مختلف صنایعی هستند که میانگین بازده آنها از
میانگین بازده بازار بیشتر است.پس چرا آنها را انتخاب نکنید؟۲- انتخاب
شرکت برتر : پس از گزینش صنعت برتر حالا به سراغ شرکتهایی بروید که بازده
آنها از میانگین بازده صنعت بالاتر است .(منظور از بازده، کلیه سودهای
منتفع از شرکت اعم از EPS، اختلاف قیمت، سهام جایزه و... در یک مدت معین می باشد. ۳- میزان
نقد شوندگی: هیچگاه سهمی نخرید که در فروش آن دچار مشکل شوید. نقد شوندگی
عامل بسیار مهمی است که هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد. این فاکتور متاثر
از پارامترهایی مثل حجم معاملات شرکت، تعداد سهام معامله شده، دفعات
معامله، تعداد خریدار و... می باشد. نقد شوندگی به صورت رتبه ای مطرح می
شود و رتبه 1 به معنای بالاترین میزان نقد شوندگی است و رتبه های 2 و 3 و 4
و ..... به ترتیب نقد شوندگی کمتری دارند.
برخی از افراد تا رتبه
100 را قابل قبول می دانند. بعضی ها بیشتر از 50 نمی روند و عده ای هم به
بیشتر از 20 رضایت نمی دهند. به هرحال بسته به استراتژی و هدف سرمایه گذاری
تان، ملاکی را برای خودتان قرار دهید.
لازم به ذکر است که رتبه
نقد شوندگی در یک محدوده زمانی قابل محاسبه است مثلا یکساله، شش ماهه،
یکماهه و... اما در بیشتر موارد از نقد شوندگی 3 ماهه استفاده می شود ۴- میزان
سهام در دست سهامداران عمده: هر چه این میزان کمتر باشد و سهم یک شرکت
بیشتر در دست مردم و سهامداران جز باشد، بهتر است. چرا که در اینجا عرضه و
تقاضای و اقعی است که میزان قیمت را تعیین می کند. در صورتیکه قسمت اعظمی
از سهام یک شرکت در دست سهامداران عمده باشد به همان نسبت آنها می توانند
کنترل بیشتری را بر آن سهم اعمال کنند. و در این بین سهامدار جز است که ضرر
می کند. ۵- اخبار
اقتصادی-سیاسی: همواره به اخبار داخلی و خارجی توجه داشته باشید. فکر نمی
کنم روزانه 15 دقیقه گوش دادن به اخبار یا مطالعه روزنامه ها وقت زیادی
بگیرد اما کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید در برخی موارد روند بازار
را پیش بینی کنید و همینطور صنایع خاصی را مورد توجه قرار دهید . ۶- P/E:
این شاخص مطالب بسیار زیادی به ما می گوید. مثلا به ما می گوید که جو
بازار از یک سهم بخصوص چه انتظاری دارد. میزان بالای این شاخص می تواند
نشاندهنده این واقعیت باشد که سهامداران چشم امید به آن سهم بسته اند و
باور دارند که پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهد داشت.میزان رشد P/E را نیز فراموش نکنید سالهای مختلف را باهم مقایسه کنید شرکتهای یک صنعت را نیز با یکدیگر مقایسه کنید. ۷- اخبار
طرح و توسعه شرکت: به دنبال اخبار و اطلاعات شرکت مورد نظرتان بر آیید.
آیا شرکت طرح تو سعه، افزایش سرمایه، پروژه های آتی دارد یا خیر؟ مسلما
انتخاب شرکتی که موارد مذکور را دارد به جای شرکتی که مدتها است افزایش
سرمایه نداده، پروژه جدیدی اجرا نکرده و طرحی برای آینده ندارد عاقلانه تر
است. مخصوصا سرمایه گذاری که تصمیم به استمرار و ادامه سرمایه گذاری دارد
حتما باید به این مطلب توجه کند. ۸- میزان رشدEPS: کدام شرکتها رشد EPS بیشتری داشته اند؟ کدام شرکتها معمولا در اول سال مالی EPS پایینتری اعلام کرده و در طول سال مرتبا آنرا تعدیل مثبت می کنند؟ آنها را از نظر دور ندارید. ۹- سبد
سهام: همیشه سبد سهام درست کنید. با این کار ریسکتان را پایین می آورید.
به قول یک مثل قدیمی همه تخم مرغها را داخل یک سبد نگذارید. در تشکیل سبد،
تعدد و تنوع شرکت و صنعت را فراموش نکنید. ۱۰- استراتژی:
همواره یک استراتژی داشته باشید. و خود را مقید به پیروی از آن بدانید.
متاسفانه اکثر ما دنباله رو دیگران هستیم بدون اینکه خودمان برنامه مشخصی
داشته باشیم و فقط با تقلید از دیگران پی آنها می رویم . البته تقصیر هم
نداریم چون اطلاعات کافی وجود ندارد و بطور تخصصی به سهامداری که در خیلی
از جاها یک شغل است و یک تخصص پیچیده ( و البته پر سود ) ، نپرداخته ایم.
قبل
از اینکه سرمایه و پول خود را به خطر بیاندازید، روی کاغذ (البته در دنیای
تکنو لوژیکی امروز کامپیوتر ) روشها و استراتژیهای مختلف را در طول زمان
امتحان کنید و آنها را با یکدیگر مقایسه کرده و معایبشان را رفع کنید و
سیستم خاص خودتان را پرورش دهید. حتی اگر مدت زیادی روی این کار ( خرید و
فروش فرضی ) وقت صرف کنید یقینا با دستی پر تر وارد بازار واقعی بورس می
شوید. بهتر و مو فقتر ا ز کسی که سالیان سال در بازار بورس است و بدون هیچ
استراتژیی چشم به دهان دیگران دوخته تا ببیند آنها چه می گویند و آن کاری
را بکند که دیگران می کنند.
خاطر نشان می کنم که هرگز از یک تکنیک
به تنهایی استفاده نکنید چون بازار به آن اندازه ساده نیست که متاثر از یک
یا چند عامل ساده باشد بلکه عوامل مختلف و متعدد و گاها پیچیده و غیر قابل
پیش بینی و جود دارند که علاوه بر آن که خودشان به تنهایی یک فاکتور تاثیر
گذارند، تعامل آنها با یکدیگر نیز نتایج متفاوتی را باعث می شود.
توصیههای تجاری اقتصاددانان
روز گذشته کسی از من پرسید: من مشتاقم بدانم شما چه توصیه مالی شخصیای در رابطه با کنترل، حذف
و مدیریت بدهی و نحوه سرمایهگذاری دارید؟
من یکی از شنوندگان دیو رامسی هستم، کسی که فکر میکنم برای کسانی که کاملا ناآگاهند و
مردمی که کاملا در قرض فرورفتهاند و انضباطی در زندگیشان ندارند، برنامههای بسیار خوبی تهیه
میکند. او حتی توصیههای نجیبانهای برای آن دسته از ماهایی دارد که منظمیم؛ اما مسائل را
همیشه «از همه زوایا» نمیبینیم. اما او اعتقادی به سرمایهگذاری بر طلا ندارد. او همچنین به بیمه
عمر باور دارد و من با مشاوران سرمایهگذاریای مواجهم (من در یک خردهفروشی کار میکنم و تعداد
زیادی مشتری که برای خرید میآیند، میبینم و بنابراین کمی آنها را از نزدیک میشناسم) که به
استفاده از پولهای اضافی برای «ریختن در امر مسکن» و پرداخت زودهنگام وام مسکن توصیه
نمیکنند. به هر حال من مشتاقم بدانم شما در کجای این حرفها قرار دارید. من بدهیای جز وام
خانه ندارم، هزینه مدرسه پرداخت شده است(و به صورت نقدی) و پول همه اتومبیلها نیز داده شده
است. تا حالا طلایی نخریدهام، هنوز در مورد آن دودل هستم.
اینها چیزهایی است که فورا به ذهن من میرسد:
1 - شما باید بیش از چیزی که خرج میکنید، ذخیره کنید. من عدد سحرانگیزی ندارم؛ اما فکر
میکنم دستکم باید بگویم هر آنچه در چند ماهه گذشته ذخیره کردهاید، بسیار اندک است.
بنابراین بیشتر پسانداز کنید که این معنا را میدهد: از درآمدی که هر ماه دارید سهم کمتری را به
خوردن، مصرف گاز(مثلا ماشینتان را کمتر برانید) و هر چیزی که پس از مصرف چیزی از آن برای شما
باقی نمیماند، اختصاص دهید. در عوض بیشینه درآمد ماهانهتان را پسانداز کنید که میتواند
شامل پرداخت بدهی هم باشد. در باقی گزارهها چگونگی اختصاص بهتر پسانداز در هر ماه را
توضیح خواهم داد.
2 - اگر شما اکنون موجودی کارت اعتباری مبتنی بر حداقل نرخ دارید(یعنی موجودی شما در بند
نیست.) من فکر میکنم که هدف کوتاهمدت شما باید این باشد که هر چه زودتر آن را قطع کنید.
شرکتهای ارائهدهنده کارت اعتباری دیر یا زود پتکشان را فرومیکوبند، حتی بر سر مشتریانی که
خوب عمل کردهاند. برای مثال من هیچ وقت پرداختم را فراموش نکردهام (جز سالی پیش که سفر
بودم و سهلانگاری کردم) اما چند ماه پیش آنها حداقل پراختی را بالا بردند. چیزی مشابه برای
دوستم اتفاق افتاد. او بدهی مدرسه حقوق را میپردازد و بنابراین به جهت مالی مرتب است. او وام
دستهای از دانشجویانش را به کارتهای اعتباری انتقال داد؛ چون بهره بهتری داشتند، اما آنها اخیرا
برنامه بازپرداخت او را تغییر دادهاند و این مساله او را اذیت کرد.
چرا کارتهای اعتباری چنین میکنند؟ مطمئن نیستم؛ اما فکر میکنم بخشی از آن به مقررات
«کمککننده» دولت برمیگردد که شما را مجبور میکند وامهایتان را زودتر پرداخت کنید. اما در عین
حال من فکر میکنم این مساله میتواند به این دلیل باشد که شرکتهای ارائهدهنده کارت اعتباری
مجبورند مشتریان خوبشان را به پرداخت سریع وام فراخوانند پیش از آنکه به خاطر عدم پرداخت به
موقع مشتریان بدشان نابود شوند. به هر حال زمان خوشی گذشته است. اگر شما درباره موجودی
با تمدید مهلت پرداخت 15درصد نگرانید، ولی امید دارید که در اکتبر 2010 پیشنهاد جدیدی در صندوق
نامه شما یافت شود، من پیشنهاد میکنم که امیدواری را کنار بگذارید و پرداخت را شروع کنید.
برای برانگیختن خودتان میتوانید چنین فکر کنید: اگر شما یک موجودی با تمدید مهلت پرداخت 15
درصد دارید، این یک 15 درصدی است که شما برای هر دلاری که با زمین زدن اصولتان
«سرمایهگذاری» میکنید، گارانتی شده است.
توجه: اگر شما واقعا در بدهی کارتهای اعتباری فرو رفتهاید، بعضی جاها ممکن است شما فکر کنید
که بهتر است منصرف شوید و اعلام ورشکستگی کنید. من شخصا از چنین اقدامی بیزارم، چون نه
تنها اعتبار مرا به فنا میدهد، بلکه به هر میزانی که این تصمیم، آگاهانه باشد، من آن را خلاف
اخلاق میدانم، اما من این اشاره را کردم چون ممکن است بعضی از مردم واقعا به سختی در بدهی
کارتهای اعتباری فرو رفته باشند و شاید سعی کنند بدهیشان را بپردازند قبل از آنکه ضربات تورم
هر کاری را بیهوده کند.
3 - تا وقتی که وام مسکن، وام خودرو و بقیه بدهیها، نرخ بهره ثابتی دارند، من هیچ کاری نمیکنم
جز این که حداقل پرداختی را داشته باشم. (و اگر آنها دارای نرخ بهرههای متفاوتی هستند، من فکر
میکنم که در اولین فرصت شما باید به بانک زنگ بزنید و بپرسید که باید چه کنید تا نرخ بهره
وامهایتان ثابت شود.) چیزی که مرا در برابر دیوانگی پولی برنانکه آرام میدارد این است که او در
نهایت خانهام را از من نمیگیرد. اکنون، احتمالا آب از سر من گذشته است، اما اگر هزینههای
مطبوعات چاپی و وام مسکن ماهانهاندکی سر خم کند، ممکن است با میزان هزینهای که من برای
نوشتن میگیرم برابری کند.
4 - اگر شما هنوز دهههای کاریای را در پیش رو دارید، من برنامهای برای تهدیدی که میتواند تورم
بالا برای شما ایجاد کند دارم. با انباشت سرمایه به صورت دارایی فیزیکی، یعنی مقداری کافی سکه
طلا و نقره که خانواده شما را همیشه در هنگام خطر بالای جزر و مدها قرار میدهد.
برای مثال اگر قیمت دلار به 80 درصد الان نزول کند و قیمتها در والمارت 50 درصد بالا رود و قیمت
گاز به 15 دلار بکشد، حقوق شما احتمالا نمیتواند سریعا با شما همراه شود. این جا است که
انباشت شما از سکهها به کارتان میآید و وقت آن است که آنها را یکی یکی پایین بیندازید
(بفروشید یا هر کاری دیگر) تا رسیدن به آن نقطهای که شما استهلاک ناشی از دلار را تعدیل
کردهاید. من خودم فروشگاههای محلی سکه را از مجموعههای «نقره بنجل» خالی کردهام. منظورم
سکههای واقعی آمریکایی (بیست و پنج سنتی، ده سنتی و پنج سنتی) پیش از 1962 است که در
آن واقعا نقره هست. به این طریق بقیه آمریکاییها میفهمند که چرا میتوانند در گوگل سرچ کنند تا
بدانند چقدر در اشتباهند که فرض میکنند روزی قیمت نقره ثابت میشود. من همچنین مقداری
سکه طلا دارم و حتی اگر به معاملات پایاپای برگردیم (توجه کنید که اگر شما از نقره استفاده کنید،
معامله پایاپای نیست!) من با سکههای طرح قدیم آمریکایی که همگان آن را به رسمیت
میشناسند، در تقابل با عقابهای آمریکایی یا هر چیزی، راحتترم.
5 - در مورد تورم بالا، تنها دارایی دراز مدتی که باید نگرانش باشید داراییهای وابسته به دلار است.
مشخص است که این داراییها شامل اوراق قرضه و البته سیاستهای بیمه عمر میشود.(به هر
حال اگر شما برای همه عمر در سود سهام با شرکتی مشترکید، همانطور که من و کارل در کتابی
که به زودی منتشر میشود با هم شریکیم، هنوز کارهای زیادی هست که شما میتوانید برای
موقعیت خودتان بکنید. مثلا این که شما میتوانید تمام موجودی نقدی اضافهتان را در این سیاست
پمپاژ کنید سپس همه آن را یک جا قرض بگیرید و با آن سکه طلا یا ملکی واقعی یا هر چیزی از این
قبیل بخرید.) حال اگر قرار باشد که افت قیمتی فقط برای دلار اتفاق بیفتد، بازنشستگی شما هیچ
مشکلی نخواهد داشت اگر شامل این ذخیره باشد، چون اشتراک قیمتها سبب میشود که در هر
افزایش قیمتی، همه قیمتها با هم بالا برود.
6 - بنابراین من فکر میکنم که پوشاندن فروریختن دلار واقعیتی ترسناک برای اقتصاد آمریکا خواهد
شد. بنابراین به مجرد این که شما نازبالشی از طلا و نقره ساختید، اگر در پی سرمایهگذاری
بلندمدتی هستید که شما را از فروپاشی دلار محافظت کند، میتوانید به چیزهایی مثل
بیاندیشید که شما را در بازارهای جهانی سهام معرفی میکند یا بازارهای آسیایی اگر گمانتان این
است که آنها آینده را در دست دارند.
7 - آخرین نکته اینکه شما باید سعی کنید بیش از یک محل درآمد برای خود ایجاد کنید. اگر و وقتی
که اوضاع بد شد، شما نمیخواهید که کارتان را از دست دهید و نمیدانید که پرداخت چک بعدی را
از کجا بیاورید. در حالت ایدهآل شما دو یا سه سرمایه در جریان با 10 درصد ثبات میخواهید، که این
اطمینان را میدهد که اگر اوضاع بر شما بد شد میتوانید از آن خیز بردارید. برای بعضی از مردم این
بدانمعناست که مسکن کوچکی برای اجاره دادن بیابند و یاد بگیرند که چه طور مستاجر پیدا کنند و
چطور یک توالت را جابهجا کنند و چیزهای دیگر. در این صورت بعد از مرخص کردن اولین مستاجر با
ذخیرهکردن کافی سرمایه آن فرد میتواند هشت واحد دیگر را بخرد و بنابراین یک صاحبخانه تمام
وقت شود.
یا من دانشجوی سابقی را میشناسم که در کنار درسش سعی کرد که وارد گاراژهای فروش شود
و چیزهایی را پیدا کند و آنها را در سایت
بدهید و سعی کنید تا راههایی را برای پول بهدست آوردن امتحان کنید، میتوانید چند روز تعطیل
وقت بگذارید تا بسنجید که چقدر پول در هر ساعت میتوانید کسب کنید. مشخصا من نمیتوانم به
هر کس پاسخی جادویی بدهم. راه کسب پول در اقتصاد بازار این است که نیاز مشتریان ناکامل را
تحت نظر بگیرید و آن را کامل کنید. آنچه من میخواهم بگویم این است که شما باید جست و جو را
همین الان شروع کنید و بنابراین چیزهایی را تجربه کنید، یا حداقل تا زمانی که هنوز شغل معمولتان
را دارید، برخی حوزهها را تحقیق کنید. وقتی کار به جای خطرناک برسد، شرکتهای معمولی قفل
میکنند. هیچ کسی در آن زمان چیزی کرایه نمیدهد و شما باید بتوانید لااقل برای چند ماه کارگشا
باشید
مقدمه :
یکی از عواملی که در توسعه و رشد بازار سرمایه نقش موثری دارد آشنایی سرمایه گذاران و
معامله گران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل گیری آنها
است . بی شک از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه می توان ریسک بازار سرمایه یا
مخاطره سرمایه گذاران را تقلیل داد و جلوی ضرر و زیان افراطی و ناشی گری حاصل از برآیند
سرمایه گذاری را خنثی نمود . با توجه به سیاست های اخیر بورس اوراق بهادار در خصوص
گسترش جغرافیایی و موضوعی بورس که در پی آن تالارهای متعدد منطقه ای در اقصی نقاط
کشور ایجاد شده است یقیناً می طلبد که فرهنگ عامه سرمایه گذاری در بازار سرمایه تقویت گردد
یکی از این عوامل موثر و تقویت کننده که به نوبه خود می تواند سبب تداوم رشد و توسعه بورس
اوراق بهادار گردد و سر منشاء گفتمان بهتری در مدیریت نقدینگی جامعه و مبحث فاینانس شرکتها
باشد، بدون تردید گسترش آموزش های مورد نیاز جهت انجام معاملات سودمند و در وهله بعد
آموزشهای لازم در خصوص مهارت تحلیل گری و تجزیه و تحلیل اوراق بهادار است. زیرا هر اندازه که
بینش و درک سرمایه گذاران و معامله گران در این زمینه ها افزایش یابد از رکودهای لحظه ای ،
ترقی قیمت ها بصورت حبابی و واکنش های نابهنگام در معاملات جلوگیری می کند و نه تنها
شفافیت و روشنگری در معاملات را تقویت می کند بلکه بازار را به سمت و سوی کارا بودن سوق
خواهد داد . بدیهی است که این امر با افزایش انگیزش سهامداران ، رقم معاملات در بورس را نیز
ترقی داده و از نظر حجم معاملاتی فاصله بورس ایران را با کشور های همردیف خود کاهش خواهد
داد . با این مقدمه کوتاه مقاله حاضر بیان می دارد که در خصوص آنالیز قیمت سهام و سرمایه
گذاری در دارائیهای مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادین
(Fundamental) روش چارتیست یا تکنیکال (Technical) و روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) است
که در ادامه این مبحث به آنها پرداخته می شود .
1- روش بنیادین
در بازار سرمایه ارزش سهام بر اساس میزان منافع آتی و اطمینان از تحقق آنها تعیین می گردد و
هر اندازه اطمینان نسبت به کسب بازده بیشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمایه و سود
آن کمتر می رسد .
عوامل و متغیرهای متعددی در بازار سرمایه و در سطح کلان کشور بر روی قطعیت یا عدم قطعیت
سود و نیز تغییرات قیمت دارائیهای مالی اثر می گذارد . به همین خاطر روش بنیادین به بررسی
دقیق عوامل محیطی که ممکن است بر روند حرکت قیمت سهام و به تبع آن بر بازده دارائیهای
مالی تاثیر گذارد می پردازد . در این روش به منظور تحلیل گزینه های سرمایه گذاری در بورس اوراق
بهادار قاعدتاً بایستی به سه مرحله اساسی ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه نمود .
الف- بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور :
در نظام کنونی اقتصاد جهانی ، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادی را ایفاء می کند و
وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی کشور در حال و آینده تاثیر بسزایی بر میزان سود
آوری شرکتها خواهد گذاشت . بنابراین در تحلیل بنیادین ابتداً بایستی تغییر و تحولات اوضاع
اقتصادی حال و جهت گیری های آتی بدقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخص های کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم ، تولیدات ملی ،
نرخ بهره ، نرخ ارز ، میزان بیکاری ، نرخهای رشد اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی دولت و سایر
نهادهای تاثیر گذار است که تحلیل گر با بررسی آنها پیش بینی های دقیق تری از وضعیت بازار
سهام و صنعت خاص بعمل می آورد و از دور نمای آتی سهام موجود در بازار و بالحض سهام شرکت
مورد نظر مطلع می گردد .
ب – بررسی صنعت مورد نظر : دومین مرحله از تحلیل بنیادین بررسی وضعیت و موقعیت فعلی
صنعت مورد نظر و روند رشد آتی آن است . سهامداران و معامله گران برای شرکتهایی که در صنایع
روبه رشد و سود آور فعالیت می کند ارزش بیشتری قایل هستند . عوامل مطلوب صنعت در این
تحلیل عبارتند از :
ب – 1- تقاضای رو به رشد و فزاینده برای محصولات یا خدمات آن صنعت
ب – 2- برخورداری از ویژگی ممتاز به گونه ای که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی
برای نفوذ در بازار داخلی نباشند . ویژگی ممتاز می تواند از نیروی کار ماهر و متخصص ، اسم و
رسم تجاری مناسب ، فناوری پیشرفته تولید و سهم بازار در خور توجه ناشی شود .
ب – 3- محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت که در این حالت هر چقدر تعداد
کالاهای جانشین محدودتر باشد موقعیت بازاری آن صنعت ، مطلوبتر خواهد بود .
ب-4- دخالت محدود ارگانهای تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف
فعالیت آنها یک عامل مثبت تلقی می گردد زیرا مداخله نهادهای دولتی در فعالیت شرکتها و اتخاذ
تصمیمات اثرگذار توسط آنها موجبات تضعیف حیطه عملکرد مدیریت و نوسانات حاد قیمت سهام و
بازده شرکت را فراهم می آورد .
ب-5- استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز گاهاً فشردگی بازار صنعت مورد نظر باعث می گردد
که رقباء جدید به آسانی وارد آن صنعت نگردند و بازار صنعت دستخوش نوسانات ناشی از ورود آنها
قرار نگیرد .
ج- تجزیه و تحلیل شرکت :
در مرحله سوم تحلیل بنیادین ، تحلیل گر بازار سرمایه بعد از انتخاب صنعت مناسب بایستی
شرکتی را از میان شرکتهای موجود در آن صنعت با توجه به معیارهای زیر انتخاب نماید .
ج-1- موقعیت رقابتی برتر شرکت : در هر صنعتی شاید دهها شرکت و موسسه به فعالیت بپردازند
لیکن ممکن است تنها چند شرکت عمده موفقیت چشمگیری در بازار داشته باشند بررسی
موقعیت رقابتی شامل میزان فروش و نرخ رشد آن ، سهم بازار شرکت از صنعت ، کیفیت محصولات
یا خدمات و تمایز آنها و سایر عوامل خاص رقابتی می باشد .
ج-2- کیفیت عملکرد مدیریت شرکت : از آنجا که موقعیت هر شرکت وابسته به قابلیت ها و
تواناییهای مدیریت آن است لذا بایستی در وهله اول به خصوصیات و ویژگیهای مدیران آن شرکت
همانند تجربه ، تحصیلات ، موفقیت های قبلی ، نوآوری ، ابتکارات و جدیت و تلاش آنها توجه نمود .
و در وهله دوم اعمال مدیریت یعنی کارایی مدیریت در اداره دارائیها ، تولید و عملیات ، فروش
محصولات ، به خدمت گرفتن فناوری جدید وعرضه محصولات جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل
قرار می گیرد .
ج-3- بررسی موقعیت مالی شرکت از قبیل نسبت های سود آوری ، بدهی ، کارایی و نقدینگی و
مقایسه آن با گذشته شرکت و رقباء موجود در صنعت است .
بررسی ها نشان می دهد که تحلیل بنیادین از توان بالقوه ای برای تشخیص وضعیت کلان اقتصاد
حاکم برخوردار است و تغییر و تحولات جاری شرکتها را به خوبی در تیررس نگاه خود قرار میدهدو
نیز مهارت نگاه نمودن از بالا به پائین را به تحلیل گران می آموزاند و با این مشخصه ها ضمن اینکه
احتمال بدست آوردن منفعت مورد انتظار را تقویت می کند نوعی منطق گرایی مالی را نیز به
سرمایه گذاران عرضه می دارد . مزیت اصلی تحلیل بنیادین کاربرد فراوان اش در سرمایه گذاری
های میان مدت وبلند مدت است .
2- روش تکنیکال
متخصصین و معتقدین روش تکنیکال (Technical) بر این باورند که در بازار سهام ، تمامی اطلاعات
موردنیاز در قیمتها نهفته است . و با تمرکز بر روی قیمت های دوره های قبل و زمان حال سهام و
پیش بینی آتی آن می توان از یک انتخاب مناسب در بازار سود جست . در واقع تکنیکالیست ها بر
عکس بنیادگراها که به چرایی قیمت ها تاکید داشتند بر روی «چیستی قیمت تمرکز دارند» . این
نوع سرمایه گذاری با استفاده از مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته و تعیین قیمت و
روند آینده آن و امکان تکرار الگوهایی مشابه صورت می پذیرد . زیرا تکنیکالها ابراز می دارند که
تمامی وقایع جاری اقتصادی کشور و نیز صنعت و انتظارات سهامداران نهایتاً بر قیمت سهام تاثیر
گذاشته است . لذا بایستی پیشینه تاریخی و نمودار قیمت سهام بدقت بررسی گردد .
در واقع تحلیل گر یا تکنسین صرفاً به یک روند قیمتی نیاز دارد که در قالب نمودار (Chart) عرضه می
شود به همین دلیل به تکنسین ها ، چارتیست نیز گویند . چارتیست ها عنوان می دارند که
قیمتهای کنونی یک سهم که به نظر تصادفی می رسد ممکن است بتدریج به الگوهای قابل
تکراری تبدیل شوند . این تکرار قیمتها یک روند (Trend) را ایجام می کند که می تواند حالت
صعودی (uptrend) یا نزولی (Down Trend) به خود گیرد و نوع معامله (Trade) در هر یک از حالت
متمایز از دیگری خواهد بود . استراتژی معامله گر ( یا سهامدار ) برای تعیین زمانهای خرید یا فروش
بستگی مستقیم به مدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد. این زمانها می تواند بسیار کوتاه در
حد چند ساعت یا نسبتاً طولانی به چندین سال برسد . که عملاً در بازار سهام ایران بدلیل
محدودیت های قانونی موجود و فقدان سیستمهای خرید و فروش بلادرنگ (Real Time) خرید و
فروش در کمتر از یک هفته عملاً امکان پذیر نیست . این متد تحلیل نیاز به یک شعور باز و عاری از
هرگونه تعصب به سهام شرکت مورد نظر دارد تا تحت تاثیر شایعات و اطلاعات نادرست و گمراه
کننده قرار نگیرد و همچنین نیاز به نرم افزار محاسباتی است که اطلاعات شرکتها را بعنوان ورودی
پذیرفته و خروجی آن نموداری از روند قیمت ها باشد .
عوامل اصلی موفقیت در این روش نیازمند داشتن تبحر ، ممارست و یادگیری مداوم و توانایی در
مهارتهای زیر است .
1- مطالعه و بررسی عمیق که باید با صرف وقت و در آرامش و بدور از هیاهوی بازار و خصوصاً
شایعات صورت گیرد .
2- تصمیم گیری به موقع و قاطعانه خرید یا فروش که بلافاصله باید به آن عمل کرد .
3- بعد از اقدام ( خرید یا فروش سهم ) رفتار آن همواره زیر ذره بین قرار گیرد و بررسی و تحلیل
حالت استمرار داشته باشد .
مراحل بررسی قیمت سهام توسط چارتیست ها یا تکنیکالیست ها به قرار زیر است :
1- انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی ( همانند تغییرات قیمت در هر ساعت ، روز ، هفته ، ماه و
... ) و نیز انتخاب اشکال نمودار از قبیل میله ای ، خطی ، شمعی (Gandlistick) که معمولاً از مورد
آخری جهت نشان دادن روند ها استفاده بعمل می آورند .
2- بررسی روند شاخص کل
3- بررسی روند شاخص 50 شرکت برتر ( خصوصاً اگر سهم مورد نظر بین این شرکتها باشد )
4- روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دوره های روزانه وهفتگی و برای
افق بلند مدت دوره های ماهانه بررسی می گردد .
5- تعیین سطح مقاومت (Risstance) یا حد بالای قیمت و سطح حمایت (Support) یا حد پائین
قیمت و نقطه پرش (Breakout) یا قیمتهای بالاتر از دو نقطه فوق الذکر است . در این حالت فرصت
های خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمایتی و مقاومتی مشخص می
شود که نحوه تعیین اینگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درک تکنسین ها بستگی دارد که بدقت
حرکات بازار را تشخیص می دهند و از روند گذشته نتیجه گیری بهتری داشته باشند .
3- روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT)
این روش که ابتدا توسط هری مارکویتزبصورت عملی بیان شد بر اساس یک سری مفروضات
خاصی است که اهم آن گویای این است که بازار کارا است و انتشار اطلاعات بصورت یکپارچه و در
اختیار همکان است و شفافیت اطلاعات در معاملات حاکم است .
مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود
یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است. لذا قاعدتاً سرمایه گذار حرفه
ای نباید تمامی سرمایه خود را دریک قلم دارایی سرمایه گذاری کند ( و منطق اقتصادی نیز این را
تایید می کند ) . بلکه بایستی آن را در مجموعه ای از سهام یا دارائیها سرمایه گذاری کند که این
مجموعه به پرتفوی معروف است . پرتفوی[3] یا سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکتهایی
است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارائیها تا حدودی به صفر نزدیک است . و
تلاشها بر این است که ریسک غیر سیستماتیک یا تنوع پذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد . به
همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است به گونه ای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی
زمانیکه بازده یکی کاهش پیدا می کند بازده دیگری افزایش یابد در این راستا مراحل زیر توسط
سرمایه گذار و یا معاملگر در بازار رعایت می گردد .
1- تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام
2- ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها
3- بهینه نمودن ترکیب سهام ( پرتفوی )
4- ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام
تحلیل پرتفوی ، کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و بازده و نیز تجزیه و تحلیل بازار دارد و به همین خاطر
نرم افزارهای طراحی شده است که قابلیت محاسبه ریسک بازار و مقایسه آن با ریسک صنعت و
شرکتها را دارد .
در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایه گذار به بازده
بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب ، بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پرتفوی کل
بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا (Beta)محاسبه می شود . این
تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای
است .
نتیجه گیری :
در تجزیه و تحلیل قیمتهای سهام و گزینش تصمیمات سرمایه گذاری هر سه روش فوق الذکر کاربرد
زیادی دارند لیکن ترکیبی از هر سه متد قدرت تشخیص و رویه های انتخاب بهتری را به سرمایه
گذارعرضه می دارد . بطوریکه روش بنیادین از دید کلی وضعیت کنونی بازار و دور نمای آتی را
شناسایی می کند . روش تکنیکال با بررسی دقیق قیمتها می خواهد اشتباهات گذشته تصمیم
گیری را تکرار نکند و از لغزش ها دوری جوید و پیش بینی خود را بر منطق دقیق و عاری از هرگونه
احساسات فردی استوار نماید و نقاط ورود و خروج مناسب تر شناسایی شوند. در حالیکه روش
MPT نیز که اساس و پایه تحلیل های موجود بازار سرمایه است درصدد این است که از ریسک های
غیرسیستماتیک اجتناب نموده و یا کاهش داده و به کسب بازده معقول ( نسبت به ریسک آن )
بیاندیشد. اما تجربه نشان داده است که ترکیب روشهای فوق ابزاری به مراتب بهتر جهت تحلیل
قیمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهای سهامی که سرمایه گذاران آن زیاد حرفه ای بنظر
نمی رسند .
روش تحلیل تکنیکی برپایة سه اصل اساسی بنا شده است که در تمام بازارهای جهان صدق
میکنند و عبارتند از :
1)همه چیز یک سهم، در قیمت آن سهم منعکس میگردد.
2)قیمتها به صورت روندهایی حرکت میکنند که این روندها در برابر تغییرات مقاومت میکنند.
3)روندهای بازار تکرار میشوند.
اصل اول تحلیل تکنیکی
همه چیز یک سهم در قیمت آن سهم منعکس میگردد. اولین و مهمترین اصل در تحلیل
تکنیکی این است که همه چیز و تمام اطلاعات موجود در مورد سهام، در قیمت بازار آن تبلور مییابد.
تکنسینها معتقدند که تمام اطلاعات و دانش موجود درباره یک سهم صرف نظر از اینکه بنیادی
اقتصادی، سیاسی یا روانشناختی باشد در قیمت بازار سهام نمایان میگردد. برخی تکنسینهای
متعصب وجود دارند که مطالعه اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها و درآمد آنها و عوامل عرضه و تقاضا را
بیهوده میدانند. برخی تکنسینها نیز عاقلانه روشهای بنیادی را به موازات تحلیلهای تکنیکی خود
بکار میبرند.
اصل دوم تحلیل تکنیکی
قیمتها به صورت روندهایی حرکت میکنند که این روندها در برابر تغییرات مقاومت میکنند.
اصل دوم روش تحلیل تکنیکی این است که قیمتها به صورت مسیرها یا روندهای خاصی
حرکت میکنند و این روندها در مقابل تغییرات ناگهانی از خود مقاومت نشان میدهند. عرضه و
تقاضایی که برای یک محصول وجود دارد، باعث میشود روند حرکت قیمت سهام شرکت تولیدکننده
این محصول در حال تعادل قرار گیرد. وقتی حرکتی آغاز گردید، تغییری در آن پدیدار نمیشود مگر اینکه
خود به پایان رسد. اگر قیمت سهامی شروع به بالا رفتن کند افزایش قیمت آن ادامه خواهد یافت تا
اینکه به نقطه بازگشت مشخصی برسد.
اصل سوم تحلیل تکنیکی
روندهای بازار تکرار میشوند. آخرین اصل کلیدی روش تحلیل تکنیکی بازار سهام، این است
که روندهای بازار دائماً در حال تکرارند. یعنی الگوهای مشخصی را میتوان در فاصله زمانهای مختلف
روی نمودارها یافت. الگوهایی که دائم در حال تکرار شدن هستند. این اصل تحلیل تکنیکی به اصل
بسیار مهم روانشناختی باز میگردد که انسانها در شرایط مشابه عکسالعملهای مشابهی از خود
نشان میدهند. از آنجا که بازار سرمایه نیز انعکاسی از عملکرد انسانهاست، تأمینها این
عکسالعملها را مطالعه میکنند تا در موقعیتهای مشابه بتوانند عکسالعملهای مشابه را پیشبینی
نمایند.
با در نظر گرفتن اصول و توضیحاتی که آمد، میتوانیم تحلیل تکنیکی را به عنوان مطالعه اوراق
بهادار به طور اخص و کل بازار سرمایه به طور اعم، بر پایة عرضه و تقاضا تعریف نماییم. تکنسینها با
استفاده از انواع نمودارها، قیمتهای تاریخی و حجم سهام مبادله شده، روند آینده قیمتهای سهام را
پیشبینی میکنند.
زیبایی تحلیل تکنیکی این است که میتوان آن را در هر بازار و هر زمانی بکار برد. تکنسین
میتواند سهام، اوراق قرضه، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و سلفهای کالا و بسیاری از ابزارهای
دیگر سرمایهگذاری را با موقعیت تحلیل نماید. تکنسینها با بررسی نمودارهای بین روزی، روزانه،
هفتگی، ماهانه و زمانی، سهام را در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تحلیل مینمایند.
آرایشهای اصلی در تحلیل تکنیکی
قیمتها در بورس، با روندهای مشخصی حرکت میکنند که هر یک، تعاریف و دورههای زمانی
مشخصی دارند. هرگاه روندی شروع به تغییر کند، نوعی آرایش خاص بوجود میآورد که این آرایشهای
تحلیل تکنیکی را به نام آرایشهای نموداری برگشتی یا الگوهای نموداری برگشتی میشناسند.
کمک اساسی این آرایشها آن است که در هر موقعیتی جهت حرکت بازار به سمت بالا یا
پایین را نشان میدهند. این آرایشها کمک میکنند تا سهام را بیش از آنکه خیلی بالا رود، بخریم و
پیش از آنکه خیلی پایین آید بفروشیم. تکنسینها به مرور زمان و به تجربه، آرایشهای برگشتی
فراوانی را کشف نمودهاند که برخی به وفور و برخی کمتر اتفاق میافتد. برخی از این آرایشها از لحاظ
پیشبینی حرکت سهام بیشتر قابل اعتمادند و برخی کمتر.
نحوه ایجاد آرایشهای مختلف در نمودار سهام
تشکیل سقف بازار و بازگشت متعاقب قیمت به سمت پایین، نتیجه غلبه یافتن عرضه سهام
بر تقاضای آن است. یعنی وقتی عرضه زیاد و تقاضا کم میشود، در نتیجه قیمت سهام شروع به پایین
آمدن میکند. این روند را در تحلیل تکنیکی به نام توزیع میشناسیم.
حالت مخالف موقعی است که کف بازار تشکیل میگردد و متعاقب آن قیمت سهام بالا
میرود. این حالت نتیجه غلبه یافتن تقاضا بر عرضه سهام است که در تحلیل تکنیکی به نام تجمع
شناخته میشود.
در هر دو حالت بالا (توزیع و تجمع) غلبه تقاضا بر عرضه، عموماً به صورت تدریجی اتفاق
میافتد. به این صورت که قیمتها در موقعیتی شروع به نوسان میکنند تا اینکه بازگشت کاملی اتفاق
افتد.
خطهای روند و کانالها
همانگونه که بیان گشت یکی از اصول پایهای تحلیل تکنیکی این است که قیمتها به صورت
روند تغییر مییابند. این روندها میتوانند صعودی، نزولی یا خنثی باشند. ویژگی روند صعودی این است
که نقاط مورد نظر در این نوع نمودارها، به طور پی در پی بالا و بالاتر میروند و شکل کلی نمودار روبه
بالاست. در این نوع روند، سایه نقاط موجود، بالای خط روند قرار میگیرند. ویژگی روند نزولی این است
که تغییرات قیمت سهام به طور پی در پی پایین و پایینتر میرود و شکل کلی نمودار رو به پایین است.
در روند نزولی، سایر نقاط موجود، زیر خط روند قرار میگیرند.
ویژگی روندهای خنثی این است که تغییرات قیمت سهام به صورت افقی است. روندها
میتوانند در دورههای کوتاه یا بلند رخ دهند. معمولاً روندها را به سه دسته کوتاه، میان و بلندمدت
تقسیم میکنند. گرچه اجماع نظر عمومی در مورد تعریف این سه دوره وجود ندارد، با این حال، کوتاه
مدت به سه ماه آینده اشاره دارد. میان مدت بیانگر دورة 3 تا 6 ماه آینده است. به همین ترتیب،
بلندمدت نشان دهنده دورة 6 ماه تا یکسال آینده است.
سرمایهگذاران تلاش میکنند تا روندهای صعودی یا نزولی قیمتهای سهام را تعیین نمایند.
آنها از طریق تعیین کردن روندها و پیگیری این روندها تا هنگام بروز تحولات برگشتی، سود میبرند. از
میان بسیاری از ابزارهای نموداری موجود، خط روند گستردهترین ابزار مورد استفاده تحلیلگران تکنیکی
محسوب میشود. تحلیلگران تکنیکی به کمک خطهای روند سعی میکنند روندها و همچنین
روندهای برگشتی را تعیین نمایند.
کاربردهای میانگینهای متحرک
یکی از مهمترین و پراستفادهترین ابزارها در جبهه ابزار تکنسینها، میانگین متحرک است.
انواع گوناگون میانگین متحرک برای نمایش دادن نوسانهای قیمتها مورد استفاده قرار میگیرند و تصویر
شفافتری از روند تغییرات قیمت اوراق بهادار بدست میدهند.
قبل از بحث در مورد انواع میانگینهای متحرک، شناخت دقیق مفهوم میانگین متحرک اهمیت
دارد. میانگین عبارت است از مجموع چیزایی که در حال بررسی آن هستیم. برای مثال قیمتهای بسته
شدن سهام برای فواصل معین مثلاً 10 روزه تقسیم بر تعداد این فواصل (10 روز). بخش متحرک
میانگین نشان میدهد که به ازای هر فاصله اضافی (روز) میانگین مجدداً حساب شود.
میانگین متحرک ساده
بسیاری از تحلیلگران تکنیکی از میانگین متحرک ساده استفاده میکنند زیرا از لحاظ
محاسبه، سادهترین نوع میانگین متحرک است و تأثیر فراوانی در تحلیلها دارد. این میانگین به
میانگین متحرک حسابی نیز معروف است.
میانگین متحرک ساده از طریق جمع کردن قیمتها (معمولاً قیمتهای بسته شدن) برای چند
دوره (ساعت، روز، هفته و غیره) و تقسیم کردن آن بر تعداد این دورهها محاسبه میشود. انتقاد اصلی
بر میانگین متحرک ساده این است که وزن یکسانی به قیمت هر دوره میدهد، در حالی که ممکن
است وزن قیمتهای دورههای جدیدتر بییشتر از قیمتهای دورههای قبلی باشد. در پاسخ به این انتقاد
میانگینهای متحرک موزون و نمایی مورد استفاده قرار میگیرند.
میانگین متحرک موزون
میانگین متحرک موزون، به قیمت هر دوره، وزنی براساس قدمت آن دوره میدهد. قدیمیترین
قیمت، وزن 1 را میگیرد. قیمت بعد از قدیمیترین دوره، وزن 2 را اختیار میکند. قیمت دوره بعدی وزن
3 را میگیرد و قیمت بعد از آن وزن 4 را به خود اختصاص میدهد. وزنها از 1 آغاز میشود و تا دورة آخر
ادامه مییابد(دوره جاری).
قیمت هر دوره در وزن آن دوره ضرب میشود. حاصل این عمل جمع میشود و سپس به کل
وزنها تقسیم میگردد.
میانگین متحرک نمایی
یکی از انتقادهای وارد بر میانگین متحرک ساده و موزون این است که آنها اطلاعات را فقط
برای تعداد دورههای میانگین متحرک در نظر میگیرند. به عنوان مثال میانگین متحرک ساده یا موزون 5
روزه، فقط ارزش اطلاعات 5 روز را در بر میگیرد. اطلاعات قبل از این 5 روز، در محاسبه میانگین
متحرک دخالتی داده نمیشوند. برخی از تحلیلگران تکنیکی معتقدند که اطلاعات قبلی تأثیر مهمی
دارند و باید در محاسبات وارد شوند. این تحلیلگران غالباً برای کامل کردن تحلیل، از میانگین متحرک
نمایی استفاده میکنند.
میانگین متحرک نمایی وزن بیشتری به قیمتهای اخیر میدهد و وزن کمتری برای اطلاعات
گذشته در نظر میگیرد. برخلاف میانگین متحرک ساده و موزون اطلاعات قدیمیتر در محاسبه میانگین
متحرک نمایی نیز در نظر گرفته میشود.
تحلیل قدرت نسبی
تحلیلگران تکنیکی به منظور تعیین کردن اینکه کدام گروههای قیمتی نسبت به بازار عملکرد
بهتر یا بدتری دارند، از تحلیل قدرت نسبی برای مقایسه کردن گروه صنعتی و کل بازار استفاده
میکنند. تحلیل قدرت نسبی مفهومی ساده است. این تحلیل صرفاً به مقایسه عملکرد دو چیز با
یکدیگر میپردازد (به عنوان مثال عملکرد سهام و گروه صنعتی). هدف از این تحلیل، تعیین کردن این
موضوع است که آیا قیمت قلم اول سریعتر یا کندتر از دومی رشد میکند. به عبارت دیگر آیا عملکرد
موضوع اول بهتر از دومی است یا نه؟ تحلیل قدرت نسبی معمولاً برای مقایسه کردن عملکرد یک گروه
صنعتی با کل بازار یا عملکرد یک سهم خاص نسبت به گروه صنعتی آن مورد استفاده قرار میگیرد. با
این حال این تحلیل میتواند برای مقایسه کردن هر دو چیزی که قیمت دارند، بکار رود مانند سهام، دو
کالا، دو گروه صنعتی و غیره.
براساس قدرت نسبی گروههای صنعتی مختلف میتوان آنها را رتبهبندی کرد. گروههای
صنعتی که رتبههای بالاتری به خود اختصاص میدهند، برای خرید مناسباند، در حالی که گروههای
صنعتی با رتبه پایین، برای فروش توصیه میشوند