حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

اخلاق نیکو

روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند... جواب داد :

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک           =1

اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم           =10

اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم                   =100

اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=1000

ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست پس انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت



نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 امام رضا (ع) : «مامِنْ شَیْء اَثقَلَ فیِ المیزانِ مِنْ حُسْنِ الخُلقِ»

هیچ چیز با ارزش تر از اخلاق نیکو نیست.

                                                           عیون اخبار الرضا(ع)ج2ص37

تا کی غم آن خــورم که دارم یا نه

تا کی غم آن خــورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومـم نیست
کاین دم کــــــه فرو برم برآرم یا نه

>خیام<


آیا شما هم این نیمکت را می‌شناسید؟

روزی لویی شانزدهم در محوطه‌ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید؛

از او پرسید: “تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟”
سرباز دستپاچه جواب داد: “قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!”
لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: “این سرباز چرا این جاست؟”
افسر گفت: “قربان افسر قبلی نقشه‌ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده، من هم به همان روال کار را ادامه دادم!”

مادر لویی او را صدازد و گفت: “من علت را می‌دانم، زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!”

و از آن روز ۴۱ سال می‌گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم می‌زند!
فلسفه‌ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!


روزانه چه کارهای بیهوده‌ای را انجام می‌دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟
آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده می‌کنید؟

قوانینی برای خوشبختی



1-موهبتهای خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را.

2-در لحظه زندگی کنید.

3-بگویید دوستت دارم.

4-بخشنده باشید نه گیرنده.

5-هر روز دعا کنید.

6- در هر چیزی و هر کسی خوبی ها را جستجو کنید.

7-هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.

8-در زندگی الویت داشته باشید.

9- اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را ازار دهد.

10 -عادت همین الان انجامش بده را تمرین کنید.

11-زندگیتان را با خوبی پر کنید.

12 -خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.

13- لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.

14-از هیچ چیز یا هیچکس نترسید.

15 در سختی ها به خدا توکل کنید.

یکی از نامه های بابا لنگ دراز

جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند…

دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود در حالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد…
.
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.