1- هیچ دویی نیست که سه نشود – شتر دیدی ندیدی
2-با سر میرود با کلاه میآید. هم خر میخواهد هم خرما
3-دلا خوکن به تنهایی، که از تنها بلا خیزد – پسر نوح با بدان بنشست خاندانش نبوتش گم شد.
4-یارب مباد آنکه گدا معتبر شود گر معتبر شود زخدا بیخبر شود
5-دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشانحالی و درماندگی
6-یاسین به گوش خر خواندن ـ آب در هاونگ کوبیدن
7-مار در آستین پروراندن ـ مکن با فیلیانان دوستی – دوستی خاله خرسه
8-یک سر و هزار سودا – یک نار و هزار بیمار
9-یک سیب گندیده بقیه سیبها را هم خراب میکند ـ گر نهند معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
10-افتابه لگن هفت دست شام و نهار هیچی ـ یک حمام خرابه و چهل دلاک
11-کم گوی و گزیده گوی چون در
12- از این ستون به آن ستون فرج است ـ یک سیب بندازی هزار تا چرخ میخوره ـ خدا را چه دیدی
13- از این گوش میشوند و از گوش دیگر در میکند ( یک گوش در و یکی دروازه)
14-یک مو از خرس کندن غنیمت است.
15-علف باید به دهن بزی شیرین بیاد. یکی را نوش و دیگری را نیش ـ یکی را نان جو آغشته با خون
16-دیگر اون ممه را لولو برد
17-بنی آدم اعضای یکدیگرند ـ چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
18-ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزای
19-جان کندنی را باید کند
20-خر همان خر است اما پالانش عوض شده
21-دزد که از دزد بدزدد شاه دزد است ـ دست بالای دست بسیار است.
22-سالی که نکوست، از بهارش پداست ـ ماستی که ترش است از طغارش پیداست
23-سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند.
24-شتر دیدی ندیدی.
25-صید مور شیوه شهباز نیست
26-تو که لالایی بلدی، چرا خوابت نمیبره.
27-نا برده رنج، گنج مسیر نمیشود.
28-آردمان را بیختیم و الک را آویختیم.
29-مار که پیر شد قورباغه رو پشتش سوار میشه
30-مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد.
31-مالت را سفت نگهدار، همسایه را دزد نکن ـ علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد
32- خورشید همیشه پشت ابر نمیماند (حق به حقدار میرسد) ـ پایان شب سیاه سپید است.
33- مروارید هم ارزان، هم غلطان میخوام ـ هم خرو میخواهد هم خرما را
34- مشک آن است که خوب ببوید نه آنکه عطار بگوید ـ هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه
35- در همیشه روی یک پاشته نمیچرخه (مشکلی نیست که آسان نشود)
36- موی دماغ کسی شدن
37- از کاه کوه ساختن ـ یک کلاخ چهل کلاغ
38- زدی ضربتی، ضربتی نوش کن ـ این به او در ـ نون به هم قرض دادن
39- نمک به زخم کسی پاشیدن
40- نه خود خوری، نه کس دهی، گنده کنی به سگ ده ـ یک قاپ نون و یک قا پ پنیر بذار لب طاقچه به آرزوش نمیر
41-نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است.
42-علم ناقص مایه خطر است ـ
آن کس که بداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند ـ
آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند
43-هرچه پول بدی آش میخوری
44-هر گردی گردو نیست
45-هرچه زود آید، دیر نپاید ـ باد آورده را باد میبرد.
46-علف باید به دهن بزی شیرین باشد ـ عدالت، عدالت نیست مگر باعث خوشنودی بشه
47-هرکس به فکر خویش است ـ کوسه بفکر ریش است
48-هرکس که ریش داره که بابای تو نیست
49-هم خدا را میخواهد هم خرما را
50-هیچ ارزانی بی علت نیست ـ هیچ گرانی بی حکمت نیست
51-دنبال شر نرو
52-عاقبت گرگ زاده گرگ میشود. گرچه با آدمی بزرگ شود ـ تره به تخمش میره، حسنی به باباش
53- یک دست صدا ندارد ـ عقل قوت گیرد از عقل دیگر
قربان دست بسیار ـ هم در خوردن هم در کار
54-نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.
55-شاگردی نکرده میخواد استاد بشه ـ قوره نشده مویز شده
56-کاچی به از هیچی
57- عشق آدم رو کور میکند
58- هرکس را بهر کاری ساختن (کار را باید به کاردان سپرد) کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن
59-کار را که کرد، آنکه تمام کرد
60-کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن
61-کاسه داغتر از آش (دایه مهربانتر از مادر)
62-کاسه همسایه شکم سیر نمیکند اما محبت را زیاد میکند ـ برگ سبزی است تحـفه درویش چه کند بینـوا ندارد بیش
63-مثل کبک سرش را زیر برف میکند.
64-صاحبخانه یک خانه دارد، اجاره نشین هزار تا ـ اجاره نشینی، خوش نشینی
65- هیچ ماست بندی نمیگوید ماست من ترش است ـ مشک آن است که خو ببوید نه آنکه عطار بگوید.
66- کله ماهی خور هرجا بره ماهی قسمتش میشه
67- گاه باشد که کودکی نادان به غلط به هدف زند تیری ـ تیری تو تاریکی انداختن
68- گذشتهها گذشته ـ آب رفته به جوی دیگر برنمیگرده
69- کنار گود نشسته میگوید لنگش کن (این گوی و این میدان) ـ گر تو بهتر میزنی بستان بزن
70- اسب تازی در طویله گر ببندی پیش خر رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود ـ کمال همنشین بر من اثر کرد وگرنه من همان
خاکم که هستم.
71-گل سرسبد ـ سوگلی ـ نور چشمی
72-آزموده را آزمودن خطاست ـ ما خودمان زغال فروشیم.
73-سیلی نقد بـه از حلوای نسیه است ـ کاچی به از هیچی
74- گوسفند به فکر جان و قصاب به فکر دمبه ـ هرکس به فکر خویش است کوسه به فکر ریشه.
75- گوش عزیز، گوشواره عزیزتر ـ بچه مثل بادام نوه مغز بادام
76- پول دوای هر دردی است
77- زنیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی آید و کاستی
78- کاسهای زیر نیم کاسه است ـ یک ریگی تو کفشش داره
79- سحر خیز باش تا کامروا باشی.
80- سفره دلت را پیش هرکسی بازنکن ـ تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
81- سیلی نقد بهتر از حلوای نسیه ـ کاچی به از هیچی
82-سرنا را از سر گشادش زدن ـ آب در هاون کوبیدن
83-سگ زرد برادر شغال است
84- (هر سری سودائی دارد) ـ عیسی به دین خود، موسی به دین خود ـ از هر سری یک صدایی بلند میشه ـ هر کسی را توی گور خودش
می گذارند
85- کسی را سنگ روی یخ کردن
86- سنگ کسی را به سینه زدن
87-خلایق هرچه لایق ـ سوراخ کج میخ کج میخواهد
88-خاله سوسکه به بچهاش میگه قربون دست و پای بلوریات برم
89-برای روز مبادا چراغی بهر تاریکی نگهدار
90-شب گربه سمور مینماید ـ چهره خورشید چو پنهان شود شب پره بازیگر میدان شود
91-شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی
92-شمع با سوختن (مردن) خانه را روشن میکند
93- شنیدن کِی بود مانند دیدن
94-از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
95- او شیطان را درس میدهد ـ دست شیطان را از پشت بسته ـ مار هفت خط و خال
96-دوستانش را ببین خودش را بشناس
97-طبل تو خالی است صدای دُهُل از خالی بودن شکم است
98-صدقه رفع صد بلا است.
99-بر چرخ و فلک هیچ کس چیره نشد (صید را چون اجل آید بسوی صیاد رود)
100-طمع را نباید که چندان کنی که صاحب کرم را پشمان کنی
101- در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخه ـ مشکلی نیست که آسان نشود
102- تیری در تاریکی انداختن
103-العاقل فی الاشاره ـ در خانه اگر کس است یک حرف بس است
104-در دروازه را میشه بست ، اما دهن مردم را نمیشه بست
105-در عفو لذتی است که در انتقام نیست.
106- در عمل کوش هرچه خواهی کوش ـ به عمل کار برآید به سخندانی نیست
107-آدم درغگو کم حافظه است
108-به شهر خویش هرکس شهریار است (هر سگی در خانه صاحبش پارس میکند)( در درون خانه خود گدا شهنشاه است)
109- دست بالای دست بسیار است
110-دست چو نمیرسد به کوکو نان خشکیده بردار
111-فضولی موقوف (دست خر کوتاه)
112- ثروت هر فرد میتونه دشمنش باشد. دشمن طاووس آمد پر او- ای بسا شه را کشته ز او
113-دندانی را که درد میکنه باید کشید ـ چون کندنی را باید کند.
114- دیگی که برای من نمیجوشد بذار کله سگ توش بجوشد
115-دوری و دوستی
116-دهنش بوی شیر میدهد
117-دهنش چفت و بست ندارد (راز نگهدار نیست)
118-دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
119- دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه است
120-دیوار موش دارد ، موش هم گوش دارد.
121- آدم همهکاره و هیچ کاره (نخود هر آش بودن)
122-راحت محض مُسیر نیست ـ نابرده رنج گنج مُیسر نشود.
123- کارگرکاربلد نیست می گوید ابزار خراب است - عروس نمی تونه برقصه می گه زمینش کجه.
124- آب رفته به جوی باز نمی گردد - پشیمانی سودی ندارد.
125- زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است - زخم شمشیر بر تن است وزخم زبان بر جان.
126- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب (بالاتر از سیاهی رنگی نیست) - حرام خوری اونم شلغم.
127- حرف ، حرف می آورد .سرما برف می آره.
128- ببینیم وتعریف کنیم - حلوای تن ترانی تا نخوری ندانی.
129- آفتابه به خرج لحیم است. حیف ازطلا که خرج مطلا کند کسی حیف ازکسی که رنج برد بهرنا کسی.
130- سرکه نقد بـه از حلوای نسیه است – خانه پر دشمن به ازخانه خالی.
131- کار هر کس نیست خرمن کوفتن.
132- چاپلوسی و تملغ کسی را زیاد کردن.
133- خدا درد را بقدر طاقت می دهد.
134- خدا یار بی کسان است.
135- با تقدیر نمیتوان جنگید - چراغی را که ایزد بر افروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد.
136- صد در شود گشاده چو بسته شود دری (خدا گرزحکمت ببندد دری زرحمت گشاید درِ دیگری )
137- خر را اگر به عروسی ببرند برای بار کشی است.
138- پول علف خرس نیست. (خرچه داند قیمت نُقل و نبات )
139- خرمن سوخته همه خرمن ها را سوخته می خواهد.
140- قناعت توانگرکند مرد را - خواری زطمع خیزد عزت ز قناعت
141- خواستن توانستن است.
142- خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
143- خود را به کوچه علی چپ زدن.
144- هر که خربزه می خوره پای لرزش هم می نشیند - خود کرده را تدبیر نیست.
145- خود گویم و خود خندم خود مرد هنرمندم.
146- زبان سرخ سرسبز می دهد برباد.
147- خونش به جوش آمده.
148- داروی کژدم زده کشته کژدم بُود.
149- دانه رو دیدی دام رو ندیدی.
150- به در می گن که دیوار بشنوه.
151- توانا بود هر که دانا بود زدانش دل پیر برنا بود.
152- درخت هر چه پربارترافتاده تر- هر که پربارترسربه زیرتر.
153- تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی بره - هرچه رابرای خود می پسندی برای دیگران بپسند - توبه فرمایان چرا خود توبه کمترمی کنند.
154-آن راکه حساب پاک است از محاسبه چه باک است - طلاکه پاکه چه منتش به خاکه.
155- توش خودش را کشته بیرون همه را.
156- وسط دعوا حلوا پخش نمی کنند.
157- آب رفته به جوی باز نمی گردد باز.
158- تیرش به سنگ خورد.
159- جای سوزن انداختن نیست - شتر با بارش گم می شه .
160- جایی که گوشت نیست چغندر پهلوان است .
161- جنگ اول به از صلح آخر .
162- جوجه را آخر پاییز می شمارند - شاهنامه آخرش خوشه .
163- جو فروشِ گندم نما .
164- جهان دیده بسیار گوید دروغ .
165- کارد دسته خودش را نمی برد .
166- چو بـِه گشتی طبیب از خود میازار چراغی بهر تاریکی نگه دار.
(روزهای بد وسخت باز هم خواهد آمد پل ها را پشت سرت خراب نکن )
167- فتیله چراغ را اگر بالا بکشی دود می کنه .
168- با تقدیر نمیتوان جنگید - چراغی را که ایزد بر افروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد .
169- چشم یارو را دور دیده .
170- چوب معلم گُله هرکًس نخوره خُله .
171- چوب خدا صدا ندارد .
172- زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز.
(چو دستی را نتوان گزیدن ، ببوس)
173- چه برای کَر بزنی چه برای کور برقصی .
174- معشوق خوبروی چه محتاج زیور است؟
175- هیچ جا خونه خود آدم نمی شه .
176- پشه را در هوا نعل می کند .
177- کلام خوب قیمت نداره .
178- پول حرام بهای شراب شود .
179- پول حلال مشکلاب است .
180- من که سکه نمی زنم .(پول علف خرس نیست )
181- خر همان خر است اما پالانش عوض شده است .
182- پول ، پول می آورد .
183- پولش از پارو بالا می رود .
184- پهلوان از پرفنی به زمین می خورد .( چاه کن همیشه ته چاه است )
185- رهرو آن نیست گهی تندو گهی خسته رود - رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود .
186- چیزی را پیراهن عثمان کردن - از کاه کوه ساختن .
187- پیشواز گرگ رفتن (خطر را به جان خریدن)
188- نا برده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادرکه کار کرد
189- تا آخر خط رفتن .
190- تا تنور داغ است ، نان را بچسبان .
191- هرکه را طاووس خواهد جور هندوستان کشد (نابرده رنج گنج میسر نمی شود )
192- معما چو حل گشت آسان شود - تاس اگر نیک نشیند همه کس نراّد است .
193- بارکج هرگز به منزل نمی رسد .
194- تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر .
195- تا نباشد چیزکی مرد نگویند چیزها .
196- عاقبتِ تخم مرغ دزد شتر دزد می شود .
197- ترحم بر پلنگ تیز دندان ستم کاری بود بر گوسفندان .
198- از کوزه برون همان تراود که در اوست.(تره به تخمش میره ، حسنی به باباش )
199- غرور آغاز سقوط است - تکبر عزرائیل را خار کرد .
200- تنش می خاره - سرش برای دوا درد می کنه .
201- با گرگ دنبه خوردن با چوپان گریستن .
202- با یک تیر دو نشان زدن .
203- با یک دست نمی شود دو هندوانه برداشت .
204- به دشت آهویِ نا گرفته مبخش (روغن ریخته را خرج امام زاده کردن )
205- بد گمان باش در امان باش .
206- برای کور تاریک و روشن فرق نمی کند .
207- برو ای گدای مسکین در دیگری طلب کن .
208- در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است .
209- بسیار سفر باید تا پخته شود خامی .
210- نوش دارو بعد ازمرگ سهراب .
211- پایت را به اندازه گلیمت دراز کن .
212- عروس رقص بلد نبود می گفت زمینش کج است .
213- به کوشش نروید گل از شاخ بید .
214- گدا را که روبدی صاحبخانه می شود .
215- با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود .
216- یآسین به گوش خر خواندن .
217- خرمن سوخته همه خرمن ها را سوخته می خواهد .
218- آزموده را آزمودن خطاست .
219- بنگر که چه می گوید منگر که که می گوید .
220- مفتش گرونه(یک پول سیاه ام نمی ارزد)
221- بیگدار به آب زدن .
222- پایش لب گور است .(آفتاب لب بوم است )
223- جیب خالی پز عالی .
224- دیگی که برای من نمیجوشد بذار کله سگ توش بجوشد .
225- پنبه در گوش کردن.
226- نا برده رنج گنج میسر نمی شود .
227- اصل بد نیکو نگردد آنکه بنیادش بد است
228- کل اگر طبیب بودی سرخود دوا نمودی .
229-گر به هر انگشتت دو صد هنر باشد هنر به کار نیاید چو بخت بد باشد .
230- کار نیکو کردن از پر کردن است .
231- چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است .
232-اگر را کاشتند مگر سبز شد .
233- انسان حریص است به آنچه که منعش کرده باشند .
234- گر صبر کنی ز غورو حلوا سازی .
235- العاقل فی الاشاره .
236- عجله کار شیطان است .
237- آدم در حال غرق دنبال هر دست آویزی می گردد .
238- قرض عامل تباهی دوستی هاست .
239- نظافت از ایمان است.
240- امروز توانی و ندانی فردا که بدانی نتوانی .
241- قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود .
242- اول فکر کن بعد حرف بزن .
243- مشت نمونه خروار است .
244- اول چاه بکن بعد مناره بدزد .
245- با پنپه سر بریدن .
246- با دم شیر بازی کردن .
247- باد آورده را باد می برد .
248- بادمجان بم آفت نداره .
249- بار کج هرگز به منزل نمی رسد .
250- باز گردد به اصل خود هر چیز .
251- آواز دُهل شنیدن از دور خوش است .
252- از بی کفنی زنده است(فرشش زمین و آسمانش لحاف اوست)
253-
254- به دعای گربه سیاه بارون نمی بارد .
255- از آب کره گرفتن.
256- از آن بید ها نیست که به این باد ها بلرزد .
257- سنگ بزرگ علامت نزدن است .
258- از این ستون به آن ستون فرج است .
259- با دست پس می زند و با پا پیش می کشد .
260- پایان شبه سیه سپید است .
261- از تو حرکت از خدا برکت .
262- از چاله در آمدن و تو چاه افتادن .
263- از دروازه بیرون نرفتن و از سوراخ سوزن بیرون رفتن .
264- برگ سبزی است تحفه درویش.
265- لیلی را از چشم مجنون باید دید.
266- از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
267- ازکف دستی که مو ندارد نمی توان موئی کند(ازشوره زمین سمن نروید)
268- از کوزه برون همان تراود که در اوست.
269- از گدا چه نان بگیرند و چه بدهند یکسان است.
270- گوشت به دست گربه سپردن.
271- هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
272- با یک گل بهار نمی شود.
273- دندان اسب پیش کشی را نمی شمارند.
274- تو بگو با که هستی تا بگویم کیستی.
275- اسب شاه را نعل میکردند کیک وپشه هم پاشونو بلند میکردند.
276- آب از آب تکون نمی خوره.
277- خیلی ناخن خشک است (آب از دستش نمی چکد)
278- آب از سرش گذشته(فاتحه اش خوانده است کارش زار است)
279- آب در هاون کوبید ن.
280- یک دست صدا ندارد.
281- آب خوش از گلویش پایین نمی رود(زندگی سگی ای دارد)
282- آب درکوزه و ما تشنه لبان می گردیم یاردرخانه وما گرد جهان می گردیم.
283- آب رفته به جوی بر نمی گردد(آنچه باید بشود شده)
284- بالا تر از سیاهی رنگی نیست.آب که از سر گذشت چه یکوجب چه صد وجب.
285- زیره به کرمان بردن.
286- آدم گدا این همه ادا!
287- آدم گرسنه دین و ایمان ندارد.
288- شتر در خواب بیند پنبه دانه.
289-هر که بامش بیش برفش بیشتر.
290- آسیاب به نوبت.
291- آش برای کسی پختن (که یک وجب روغن داشته باشد )
292- آشپز که دو تا شد آش یا شور می شه یا بی نمک.
293- آش دهن سوزی نیست.
294- آفتابه خرج لحیم.
295- از تو حرکت، ازخدا برکت .
296- احتیاج ،مادر اختراعات است . آنچه شیران را کند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج.
297- کاسه جایی رود که باز آرد قدح . آنچه عوض داره گله نداره.
298- آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است .
299- آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست .(قطره ای در میان دریاست )
300- عطایش را به لقایش بخشیدم .
301- باد آورده را باد می برد .
302- هر چقدر پول بدی آش میخوری.
303- عجله کار شیطان است .
304-کار نیکو کردن از پر کردن است.
305- از کوره در رفتن.حوصله آدم را سر میبره.
306-دارم از کوره در میرم
307- سگ زرد برادر شغال است .
308- طاق یا جفت؟
309- شیر یا خط؟
310- دنگی دونگی حساب کردن.
311- خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو .
312- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب .
313- شریک دزد ورفیق قافله است .
314- تو گل گیر کردن.
315- دل و زبانش یکی است.
316- خدا با ماست.
317- بادمجان بم آفت ندارد .
318- ازپس هر گریه آخر خنده ای است .پایان شب سیه سپید است.
319- شاهنامه آخرش خوش است (جوجه را آخر پاییز می شمارند )
320- زیره به کرمان برون .
321- لقمه را به اندازه دهانت بردار . پاتو باندازه گلیمت دراز کن.
322- اتفاق همیشه پیش میاد.
323- بترس از مار زخم خورده.
324- مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید می ترسد
325- زیاد این دست و اون دست نکن.
326- سحر خیز باش تا کامروا باشی .
327- سحر خیز باش تا کامروا باشی .(زود خوابیدن وزود از خواب برخاستن انسان را تندرست ،غنی ودانا می کند )
328- بدبختی هرگز تنها نمی آید ،وقتی می آید پشت سر هم می آید.
329- آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بی نمک.
330- دل به دل راه دارد .
331- خدا یه چیزی میدونست که به خر شاخ نداد.
332- هر که دندان دهد نان دهد.
333- خود را به کوچه علی چپ زدن . طفره رفتن.
334- پز عالی ،جیب عالی .
335- پای روی دم شیرنگذار (چوب درلانه زنبور مکن ) نذار روی سگم بالا بیاد.
336- هرسگی درخانه صاحبش شیر است .
337- دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی ودرماندگی .
338- از انجام هر کاری شرم نداره.
339- به سگ پیر حقه جدید یاد دادن.
340- یک دست صدا ندارد .
341- صدقه موجب دفع بلاست.
342-گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.
343- فرز باشو و بجنب.
344- بارکج هرگز به مقصد نمی رسد .
345- هیچ جا بهتر از خانه خود آدم نمی شود .
346- فضولی موقوف. تو کار من دخالت نکن.
347-تواضع پایه خرد است.
348- روزازنو روزی ازنو (روزیت هرچه باشد می رسه )
349- کس نگوید که دوغ من ترش است .
350- پارتی محکمی داره.
351-چشاش سیر مونی نداره
352-آدم متشخصی است.
353-آدم بی شخصیتی است.
354- عشق آتشین خیلی زود یخ می کند .
355-تخم مرغ دزد شتر دزد میشود.
356- نا برده رنج گنج میسر نمی شود .
357- زیستن برای خوردن ،خوردن برای زیستن .
358- تا تنور داغ است نان را بچسبان . فرصت را غنیمت بدان.
359- آدم همه کاره وهیچ کاره .
360- کوزه نو دو روزآب را سرد نگه می دارد .(تازه بدوران رسیده)
361- بخند تا دنیا با تو بخند .(گریه کن تا تنها گریه کنی )
362- هم خدا را می خواهد هم خرما را.
363- مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
364- علاج واقعه قبل ازوقوع باید کرد .(پیشگیری بهتر ازدرمان است)
365- تعهد عامل اختراع است.
366- احتیاج ،مادر اختراعات است .
367- دقیقه نود.
368- درست لحظه ی آخر.
369- به عمل کار برآید به سخنرانی نیست . (حرف وعمل دوچیز مجزا است )
370- سر کچل شانه نمی خواهد .
371- هر گردی گردو نیست .
372- مار در آستین پرورش دادن.
373- چوب لای چرخ گذاشتن .(درکاری سنگ انداختن )
374- دشمن دانا به از نادان دوست.
375- تجربه بهترین استاد است .
376- عزیز دردانه .(نور چشمی )
377- مثل یک روح در دو بدن.
378- هر کسی سلیقه ای دارد .یکی را نوش و دیگری نیش.
379- آدم گرسنه دین وایمان ندارد .
380- هر جه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند.
381- از آب گل آلود ماهی گرفتن .
382- فردا هم روز خداست .
383- فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه .
384- مال دزدی بیشتر مزه میده
385-او فرزند شیطان است.
386- خورشید همیشه پشت ابر پنهان نمی ماند .(با گذشت زمان حقیقت بر ملا خواهد شد )
387- هر که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه.
388-قضا و قدر اینه- سرنوشت اینجوری میخواد.
389-آب در هاون کوبیدن.
390-کار عبث و بیهوده.
391-همش تو ناز و نعمت بزرگ شده.
392- به عمل کار برآید به سخنرانی نیست .
393- شنیدن کی بود مانند دیدن .تا نبینم باور نمیکنم.
394- شاهنامه آخرش خوش است .
395- هر قاعده ای استثنا پذیر است (میشه تو قانون هم دست برد)
396- هردردی را درمانی است (هر کجا درد است درمانش هم است )
397- تجارت راه پول در آوردن است.
398- پول حلال مشکلات است .(پول حرف اول رامیزند )
399- یک دست صدا ندارد .
(مشورت ،ادراک وهوشیاری دهد عقل ها راعقل ها یاری دهد )
400- قناعت توانگر کند مرد را .
401- پز عالی جیب خالی .
402- فقر اگر از در بیاد تو ایمان از پنجره بیرون میره.
403- شانس فقط یک بار درخانه آدم را می زند .
404- کم گوی و گزیده گوی چون در.
405-او با خودش هم دعوا داره.
406- توانا بود هر که دانا بود زدانش دل پیر برنا بود.
407- ازآن نترس که های وهوی دارد ،ازآن بترس که سر به تو دارد .
408-این به اون در.
409- تفرقه بینداز وحکومت کن .
410- آنچه باید بشود شده . کار نشد نداره.
411- آب درکوزه ما تشنه لبان می گردیم یاردرخانه وما گرد جهان میگردیم .
412- نان کسی را آجر کردن.
413- خودش را به کری زده . گوشش بدهکار نیست.
414- آدم یک دنده.
415- کاچی به از هیچی .
416- یک دست صدا نداره.
417- کبوتر با کبوتر باز با باز.
418- آشپز که دو تا شد آش یا شور می شه یا بی نمک .
419- به حرفم گوش بده به عمل من چکار داری.
420-میخوای تو دل مردا جا داشته باشی به شکمشان برس.
421- هرگردی گردو نیست .
422- لقمه بزرگتر ازدهانت برندار .
423- جوجه را آخر پاییز می شمارن .
424-به ظاهر قضاوت نکن.
425-
426- دندان اسب پیش کشی را نمی شمارند .
427- بچه تا گریه نکنه مادرش شیرش نمیده.
428- دندان اسب پیش کشی را نمی شمارند .
429- عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود .
430-
431-یکی را نوش و دیگری نیش.
432-
433-آب رفته به جوی بر نمیگردد.
434-نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
435- قلم ازشمشیربرنده تراست.
436- گرصبرکنی ز غوره حلوا سازی (عجله کار شیطان است)