حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

چرا میبریم؟ چرا میبازیم؟

هنگامی که پسرک کوچکی بود، در همسایگی مردی زندگی میکرد که بوقلمون شکار میکرد. مرد شکارچی هر روز دامی برای بوقلمون ها پهن میکرد و به انتظار می نشست روزی پسرک را نیز با خود به شکار برد. هر دو در جایی کمین کرده بودند و به دام ساده ای که متشکل از یک سبد بزرگ، چوب و طناب بود خیره شدند. ناگهان دوازده بوقلمون با هم وارد سبد شدند، سبدی که با تکه چوبی مهار شده بود تا بوقلمون ها به زیر سبد بروند. هنگامی که بوقلمون ها در زیر سبد مشغول دانه خوردن بودند. قبل از کشیدن طناب توسط مرد شکارچی، یکی از بوقلمون ها از زیر سبد بیرون آمد. مرد شکارچی دودل شد. او که توانسته بود یک بار دوازده بوقلمون را به دام بیاندازد، به یازده تا راضی نبود. در حالی که هر روز با صرف وقت بسیار یک یا حداکثر دو بوقلمون شکار میکرد. وقتی ۲ – ۳ بوقملون دیگر نیز بیرون آمدند، شکارچی دیوانه شد. احتمالا حالا به یازده تا راضی بود. عاقبت همه بوقلمون ها با شکمی سیر از زیر سبد بیرون آمدند و آن کسی که شب گرسنه خوابید شکارچی بود. چون نتوانسته بود خود را کنترل کند.

مثال این اتفاق در بازار بورس نیز به مراتب اتفاق می افتد. جمله معروفی وجود دارد که میگوید: وقتی سود دور از انتظاری در بورس بدست آوردی آن را بردار و فرار کن