حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

لحظه تحویل سال 1450


همه بلند میشن، روی همدیگر رو می بوسن ، و فرا رسیدن سال نو رو بهم تبریک میگن و ...

اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و قاب عکسی را می بوسه و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ، روحت شاد پدر بزرگ !!!

میدونید اون عکس کیه ؟

اون عکس من و شماست!!!

تبدیل شدیم به یک خاطره ...

آنهم شاید اگر خیلی خوش شانس باشیم...

این واقعیت روزگار من و توست...


50 سال دیگر فقط یک خاطره ایم

تو یک قاب عکس خاک گرفته...
شاید هم نه عکسی و نه قابی ...

همین و واقعا همین !!....

پس چرا حرص ؟؟
چرا دل شکوندن ؟؟
چرا تظاهر ؟؟
چرا چاپلوسی ؟؟
چرا دروغ ؟؟
چرا تعصبات بیهوده ؟؟
چرا ادعای جاهلانه ؟؟
چرا بی مهری ؟؟
چرا ....؟؟

بیاید مهربون باشیم ،
شاد باشیم ،
به مردممون بیشتر برسیم ،
کینه ها رو دور بریزیم ،
همین الان دلی بدست بیاوریم،

اون سالها چه بخواهیم چه نخواهیم بزودی فرا خواهند رسید...

پس بهتره خاطره ای خوش و یادی از انسانی شایسته بجا گذاشته باشیم...

♡ با خواهرت ♡ شوخی کن، ماچش کن، بغلش کن، حمایتش کن واحترامش رو حفظ کن.
♡داداشتو ♡محکم بزن به سَر شونش وبگو مخلصیم ، هواشو داشته باش خصوصا وقتی تنهاست وکمک نیاز داره .
♡مامانتو ♡ کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده، کیف کنه از داشتنت ، واسش هدیه بخر ، ازش بخواه دعات کنه ،وگاهی یواشکی پاهاشو ببوس
♡ باباتو ♡ بغل کن، چاییشو بده دستش، بگو برات از تجربه هاش بگه، بشین پای حرفش وخاطره هاش ،گاهی هم دستاش رو ببوس .
♡دوستت♡اگه تنهاست، اگه غم داره تو دلش ،اگه مشکلی داره، تو هواشو داشته باش و تنهاش نذار...
♡همسرت♡ رو بغل کن بهش بگو چقدر دوستش داری، اگه از دستش دلگیری به این فکر کن که اون توی تمام آدمای دنیا تو رو برای ادامه زندگی انتخاب کرده،
پس ببوسش ، ازش تشکر کن و بهش وفادار باش.
باور کنیم روزی هــــــــــــــزار بار میمیره، کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست...

هوایِ هم رو داشته باشیم ..
حتما بهـــــــــــتر میشه ...
شاید یه روز دیگه وقت نباشه ...
شاید ما نباشیم
شاید اون نباشه...
و دیدنش آرزومون بشه‌...
وقت کمه.

زندگی کوتاست !!!

جزییات افزایش حقوق و مزایای کارگران


جدول تغییرات مزد سال 95 کارگران (ارقام به تومان)

 

حداقل دستمزد ماهیانه ۸۱۲۱۶۴
حق مسکن ماهیانه (به شرط تصویب) ۴۰۰۰۰
حق بن نقدی (بدون افزایش) ۱۱۰۰۰۰
حق اولاد- یک فرزند ۸۱۲۱۶
حق اولاد- دو فرزند ۱۶۲۴۳۲
حق سنوات روزانه (بدون افزایش) ۱۰۰۰
حداقل مزد روزانه ۲۷۰۷۲
مجموع دریافتی افراد مجرد ۹۷۲۱۶۴
مجموع دریافتی افراد متاهل با یک فرزند ۱۰۵۳۳۸۰
مجموع دریافتی افراد متاهل با دو فرزند ۱۱۳۴۵۹۶

با تصویب حداقل مزد سال 95 کارگران توسط شورای عالی کار و افزایش حداقل حقوق روزانه به میزان 27072 تومان، رقم حق اولاد کارگران شاغل متاهل دارای دو فرزند نیز مشخص شد.

برابر قانون، حق اولاد تنها به دو فرزند خانوار تعلق می گیرد و کارگرانی که بیش از دو فرزند داشته باشند مبلغی دریافت نمی‌کنند.

جدول 5 ساله تغییرات حق اولاد کارگران(ارقام به تومان)

 

سال حق اولاد ۲ فرزند حق اولاد ۱ فرزند حداقل دستمزد روزانه
1391 ۷۷۹۴۰ ۳۸۹۷۰ ۱۲۹۹۰
1392 ۹۷۴۲۲ ۴۸۷۱۲ ۱۶۲۳۷
1393 ۱۲۱۷۷۶ ۶۰۸۸۸ ۲۰۲۹۷
1394 ۱۴۲۴۸۵ ۷۱۲۴۲ ۲۳۴۷۴
1395 ۱۶۲۴۳۲ ۸۱۲۱۶ ۲۷۰۷۲

به دنبال تصویب رقم پایه حقوق کارگران در سال 95، مبلغ عیدی پایان سال مشمولان قانون کار نیز مشخص شد.

به موجب ماده واحده قانون تعیین عیدی و پاداش سالانه کارگران شاغل در کارگاههای مشمول قانون کار مصوب سال 70 مجلس شورای اسلامی، حداقل عیدی کارگران دو برابر حداقل حقوق پایه و حداکثر عیدی به شرطی که از مصوبه قانون کار بیشتر نشود، سه برابر پایه حقوق خواهد بود که با تعیین مبلغ 812 هزار تومان به عنوان حداقل دستمزد، میزان عیدی کارگران در سال 95، حداقل یک میلیون و ۶۲۴ هزار تومان و حداکثر دو میلیون و ۴۳۶ هزارتومان خواهد بود.

جدول 5 ساله عیدی کارگران و مشمولان قانون کار

 

سال حداکثر عیدی (تومان) حداقل عیدی (تومان) حداقل مزد (ریال)
1391 ۱۱۶۹۱۰۰۰ ۷۷۹۴۰۰۰ ۳ میلیون و ۸۹۷ هزار
1392 ۱۴۶۱۳۷۵۰ ۹۷۴۲۵۰۰ ۴ میلیون و ۸۷۱ هزارو 250
1393 ۱۸۲۶۰۰۰ ۱۲۱۷۰۰۰ ۶ میلیون ۸۹ هزار
1394 ۲۱۳۷۲۹۰ ۱۴۲۴۸۶۰ ۷ میلیون و ۱۲۴ هزار و ۲۵۰
1395 ۲۴۳۶۴۹۲ ۱۶۲۴۳۲۸ ۸ میلیون و ۱۲۱ هزار و ۶۴۰

جدول تغییرات مزد سال 95 کارگران


* جدول تغییرات مزد سال 95 کارگران

بسته کامل حقوق 1395 کارگران سراسر کشور
عنوان رقم به تومان
حداقل پایه ماهانه 812.165
بن نقدی 110.000
حق مسکن 20.000
حق پایه سنوات «روزانه» 1.000
حق اولاد/ تک فرزند 81.216
حق اولاد/ 2 فرزند 162.432
مجموع حداقل دریافتی کارگران مجرد 972.165
مجموع حداقل دریافتی متاهل 1 فرزند 1.053.381
مجموع حداقل دریافتی متاهل 2 فرزند 1.134.597

حکایت «وحدت در عشق»

عاشقی به در خانة یارش رفت و در زد. معشوق گفت: کیست¿ عاشق گفت: »من« هستم. معشوق گفت: برو, هنوز زمان ورود خامان و ناپُختگان عشق به این خانه نرسیده است. تو خام هستی.

 

باید مدتی در آتش جدایی بسوزی تا پخته شوی, هنوز آمادگی عشق را نداری. عاشق بیچاره برگشت و یکسال در آتش دوری و جدایی سوخت, پس از یک سال دوباره به در خانة معشوق آمد و با ترس و ادب در زد. مراقب بود تا سخن بی ادبانه ای از دهانش بیرون نیاید.

 

با کمال ادب ایستاد. معشوق گفت: کیست در می زند. عاشق گفت: ای دلبر دل رُبا, تو خودت هستی. تویی, تو. معشوق در باز کرد و گفت اکنون تو و من یکی شدیم به درون خانه بیا. حالا یک »من« بیشتر نیست. دو »من«در خانة عشق جا نمی شود. مانند سر نخ که اگر دو شاخه باشد در سوزن نمی رود.


                گفت اکنون چون منی ای من درآ

                                                    نیست گنجایی دو من را در سرا

داستانی زیبا درمورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست.

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد
 
به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن"


لا به لای هق هقش گفت: ' اما با یک روز... با یک روز چه کار می توان کرد؟ ...'


خدا گفت: 'آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید'، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: 'حالا برو و یک روز زندگی کن'

او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم'

آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند ....


او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما....
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.

 او در همان یک روز زندگی کرد
فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیست! '
 
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم، اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد، عرض یا چگونگی آن است.

امروز را از دست ندهید، آیا ضمانتی برای طلوع خورشید فردا وجود دارد!؟

منبع:seemorgh.com