حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

ده فرمان جان مرفی برای معاملات حرفه ای


جان مرفی درآخرین کتابش مهمترین اصول ”بصری“ بررسی وآنالیزحرفه ای را بیان می آند . براساس
قواعد بنیادی روش جان مرفی، تشخیص روند بازار (صعودی یا نزولی) مهمتر از همه پیدا کردن دلایل

این روند است.

مهمترین قوانین معاملات حرفه ای را تحت عنوان ده فرمان جان مرفی در زیر مشاهده می کنید.


١. روند بازار را ترسیم کنید.
٢. روند بازار را تشخیص دهید و در همان مسیرحرکت کنید.
٣. نقاط اوج و نزول آن را پیدا کنید.
٤. بدانید تا کجا می توان عقب نشینی کرد.
٥. خطوط را ترسیم کنید .
٦. میانگین را دنبال کنید .
٧. چرخش ها( تغییرات) را فرا گیرید .
٨. علائم هشداردهنده را بشناسید .
٩. آیا این یک روند است یا خیر ؟
١٠ . علائم تاثیر را بشناسید.


35 اصل برای معامله گری حرفه ای در بورس تهران


سخت ترین کار برای معامله گران، تشخیص روند آتی بازار است. اوج و نهایت فعالیت در بورس، معامله گری و البته موفقیت در آن است. افراد مبتدی هرگز نباید بدون مشاوره در بورس سرمایه گذاری نمایند. اصولا" همه ی ما دوست داریم سهامی را خریداری نمائیم که در کف قیمتی باشند و پس از خرید ما، بلافاصه شروع به رشد نمایند اما چنین چیزی امکان ندارد چون تغییرات بازار بصورت زیگزاک و نوسانی است و روندها هم در همین شرایط شکل می گیرند.

در عین حال تشخیص دقیق روند آینده بازار نیز غیر ممکن است چون هرگز نمی توان روند آتی بازار را به طور 100% تشخیص داد، لذا باید اصول معامله گری حرفه ای را بیاموزیم؛ اگر در معامله گری، حرفه ای شویم به همان اندازه که در این راه پیشرفت می کنیم، می توانیم با مانورهای معاملاتی، پیوسته بر سود خود بیافزائیم و راه ضرر و زیان را کاملا" بر روی خود ببندیم.

قبل از شروع مطالب، ذکر سه نکته را الزامی می دانیم :

1ــ نخست اینکه شاید در ابتدا، مطالب ارائه شده، آماتور جلوه کند اما به مرور مباحث تازه و جدی تری مطرح خواهند شد که جذاب و بسیار مفید خواهند بود پس توصیه می کنیم با حوصله و صبور باشید و عجله ای در مطالعه مطالب نداشته باشید.

2ــ دوم اینکه داشتن معاملات آنلاین (آنلاین تردینگ)، در موفقیت معامله گران بسیار تاثیر گذار خواهد بود. "آنلاین تردینگ" فرآیند و تحولی بسیار ارزشمند در تاریخ بورس تهران بود که افتخار آن تا ابد برای طراحان و مجریان آن به یادگار خواهد ماند. پس توصیه می کنیم کسانی که معاملات آنلاین ندارند برای دریافت آن از کارگزاری های خود اقدام کنند چون در ادامه برای موفقیت بیشتر، برای معاملات آنلاین نیز توضیحاتی ارائه شده است.

3ــ سوم اینکه برای سودآوری قابل توجه در بورس، یادگیری فنون معامله گری و صد البته پایبند بودن به آنها الزامی است.

1ــ شناخت کلی :
یک معامله گر، نخست باید بورس تهران و جو کلی بازار سرمایه را بشناسد.

2ــ شناخت سهم ها یا گروههای مستعد رشد :
به عنوان یک معامله گر باید تشخیص دهیم بازار کدام سهم ها یا گروه سهم ها را می تواند رشد دهد.

3ــ مشورت مدام با فعالین حرفه ای بازار :
باید به طور مرتب با فعالین حرفه ای بازار مشورت کنیم تا از نظرات و دیدگاههای آنها آگاه شویم.

4ــ مطالعه تحلیل های بنیادی و تکنیکی :
باید بطور مرتب و مداوم از دیدگاههای کارشناسی روز ِ تحلیل گران بنیادی و تکنیکی بازار آگاهی پیدا کنیم.

5ــ مطالعه دیدگاههای فعالین تجربی بازار :
باید در حد معمول از نظرات فعالین تجربی بازار در خصوص بازار و آینده آن آگاهی پیدا کنیم، چه بسا ممکن است اینان چیزهایی را ببینند که کمتر به چشم کارشناسان حرفه ای بازار می آید. این افراد را می توان در تالارهای کارگزاریها دید و یا نظراتشان را در تالارها و انجمن های بورسی و اتاقهای گفتگو و وبلاگ های بورسی مطالعه کرد.

6ــ شناخت نظرات غالب بازار :
باید بفهمیم غالب بازار بیشتر روی کدام سهم ها یا گروه ها توافق دارند.

7ــ داشتن نقدینگی :
وقتی که تشخیص دادیم کدام نمادها رشد خواهند کرد باید نقدینگی لازم برای خرید سهام را در اختیار داشته باشیم. در ادامه می خواهیم بدانیم آیا می شود همیشه نقدینگی داشته باشیم ؟ ــ جواب : بله شدنی است. اگر سهم هایی بخریم و در پرتفوی خود داشته باشیم که از قدرت نقد شوندگی بسیار بالایی برخوردار باشند چون همیشه می توانیم آنها را بفروشیم و از نقدینگی بدست آمده، پرپتانسیل ترین سهم ها را که فرصت خرید می دهند، بخریم؛ این هم خود نوعی حفظ نقدینگی است.
یعنی همیشه نیاز نیست پول نقد کنار بگذاریم و این مهمترین دلیلی است که کارشناسان همیشه توصیه به خرید سهام بنیادی و پر پتانسیل می کنند چون این سهم ها همچون پول نقد عمل می کنند. البته این راهکار یعنی کل پول نقد را تبدیل به سهام پر پتانسیل کردن، بهتر است فقط و فقط توسط افراد حرفه ای انجام شود و افراد مبتدی بهتر است همیشه در حساب خود به غیر از سهام پرتفو، 30 ــ 20 درصد از سرمایه را، نقد باشند.

8ــ حرکت مطابق روند :
باید بسته به شرایط بازار حرکت کنیم و از فرصت هایی که بازار در اختیار ما قرار می دهد استفاده کنیم نه اینکه بازار در مسیری حرکت کند و ما در مسیری دیگر باشیم. مثلا" فرض می کنیم سهامدار عمده ای مرتبا"، سهمی را به کف می آورد و خریداری می کند، باید سعی کنیم درصدی از این نوع سهمها را در قیمتهای کف، خریداری نمائیم.
یا زمانی که بازار مستعد رشد سهام مرتبط با بازارهای جهانی است باید معامله گر نیز با این روندها همگام و منطبق شود و همیشه همراستا با روندهای بازار حرکت کند.

9ــ پدیده صف :
غالبا" آنهایی که در صف می ایستند در واقع کسانی هستند که در محدوده های کف، موفق به خرید و در محدوده های اوج، موفق به فروش نمی شوند. «پدیده صف» را می توان اینگونه شرح داد : فرض کنیم شخصی در محدوده کف 180 تومان، صدرا خریده است و بعد از چند روز، صدرا در 230 تومان، دارای صف خرید 20 میلیونی است. آیا آن کسی که در 180 تومان صدرا خریده است، باز هم در قیمت 230 تومان، در صف خرید صدرا حضور دارد ؟ ــ جواب : غالبا" بعید است؛ چون این شخص یا تا کنون سهم صدرایش را کامل یا بخشی از آن را فروخته و منتظر فروش بقیه ی آن است و آنهایی که دائم در صف خرید یا فروش هستند اصولا" کسانی هستند که قادر نیستند در محدوده های کف و سقف، سهمی را خریداری نموده یا بفروش برسانند. معمولا" افراد حرفه ای کمتر در صفها حضور دارند.

10ــ قدرت تجسم و پیش بینی حداقل یک هفته ای :
این بسیار مهم خواهد بود که بتوانیم چرخش قیمتی کل گروه ها و سهم ها را برای حداقل یک هفته ی آینده یا 5 روز معاملاتی آتی در ذهن خود مجسم و پیش بینی کنیم و به قلم آوریم. وقتی می خواهیم به امر تجسم بپردازیم نباید علایق شخصی خود را دخیل کنیم. باید سعی کنیم در بازار کاملا" بی طرف باشیم تا بتوانیم سمت و سوها را بهتر تشخیص دهیم.
بعنوان مثال ممکن است نمادی صف خرید سنگینی داشته باشد و ما آن سهم را در پرتفوی خود نداشته باشیم، در اینجا نباید نسبت به کسانیکه آن سهم را دارند حسادت بورزیم؛ این حالات و رفتار، ممکن است ما را از واقعیات بازار منحرف کند. باید به امر تجسم و پیش بینی آینده پرداخت حتی اگر درست از آب در نیایند، این که پیش بینی ما به واقعیت بپیوندد یا غلط از آب در آید اصلا" مهم نیست مهم این است که ما یاد می گیریم با نگاه به آینده معامله کنیم و هر چه بیشتر در این خصوص تلاش نمائیم حرفه ای تر می شویم و ضریب خطایمان بسیار کاهش خواهد یافت.

11ــ خرید پلکانی :
اصولا" خرید پلکانی یعنی خرید در روند منفی و اینگونه خریدن، زمانی است که ما دقیقا" نمی دانیم کف قیمتی سهم در چه قیمتی قرار دارد. خرید پلکانی این حسن را دارد که اگر سهمی پس از خرید ما افت قیمتی داشت باز فرصت برای خریدن آن سهم را خواهیم داشت چون نقدینگی لازم را برای این کار کنار گذاشته ا یم. ولی این اشکال را هم دارد که ممکن است پس از خریدن اندکی سهم در پله های اول، آن سهم شروع به رشد نماید و ما مقدار کمی از سهم را خریده باشیم و سود کمتری نصیب ما می گردد.
حال از شما سوال می کنیم آیا این حسن بر این اشکال نمی ارزد ؟ ــ به نظر ما می ارزد و به همین خاطر به معامله گران توصیه می کنیم از خرید پلکانی استفاده نمایند. تعداد پله های خرید محدودیتی ندارد و می توانید در 3 تا 4 تا 7 تا 10 پله و حتی بالاتر در طی یک روز یا چند روز خرید نمائید.
بسته به نقدینگی هر سهامدار، کسانی که نقدینگی بیشتری دارند می توانند در هر پله تعداد بیشتری سهم بخرند و آنها که نقدینگی کمتری دارند می توانند در هر پله تعداد کمتری سهم خریداری نمایند. فقط نکته اینجاست که در روند منفی اگر کسی بتواند در پله های آخر تعداد بیشتری نسبت به پله های اول خریداری نماید، با ارزش تر خواهد بود.

12ــ محاسبات دقیق حق کارگزاری :
اگر کسی بخواهد معاملات کوتاه مدت انجام دهد باید حتما" محاسبه گر دقیقی باشد و بداند مبلغی که کارگزاران بابت خرید و فروش کسر می کنند قابل توجه است ! در کل همه معامله گران بایستی این مبالغ را در محاسباتشان لحاظ کنند چون مقدار آن بالا و قابل توجه است و امیدواریم هر چه زودتر سازمان بورس برای کاهش آن اقداماتی عملی انجام دهد.

13ــ فروش پلکانی :
وقتی سهمی را در کف های قیمتی می خریم اما در اوج نمی توانیم بفروشیم و خیلی زود همه ی آن سهم را می فروشیم و سپس شاهد رشد آن سهم هستیم که از دست داده ایم و حسرت می خوریم، این نشان می دهد که دایره دید ما به هر دلیل محدود است و چشمان معامله گری خود را باز نمی کنیم (یعنی اصل 10 معامله گری را مراعات نکرده ایم) و آینده را نمی بینیم و روزهای آتی را تجسم نمی کنیم.
البته این اشکال همه گیر است و چون تشخیص دقیق اوج قیمتی سهم ها تقریبا" ناممکن است برای رفع این مشکل باید طرق دیگری را بیابیم که آن توسل به «فروش پلکانی» است. فروش پلکانی به فروش سهم در چندین مرحله گفته می شود. تعداد مراحل فروش، بستگی به سلیقه معامله گر دارد و محدودیتی ندارد و می تواند 3 تا 4 مرحله، حتی 10 مرحله یا بیشتر باشد.

چه زمانی به فروش پلکانی متوسل شویم ؟

پاسخ : وقتی از اوج قیمت سهمی اطمینان نداریم می توانیم به فروش پلکانی متوسل شویم. بسته به میزان تشکیکی که از اوج قیمتی سهم نزد معامله گر ایجاد می شود می تواند بخشی از سهام خود را در روزهای مثبت و محدوده اوج بفروش برساند و مابقی سهام خود را برای فروش در دقایق آینده یا ساعات آینده یا روزهای آینده بصورت پلکانی، نگه دارد و این را می تواند در فرصتهای بعد تکرار کند تا همه سهام خود را به فروش برساند. فروش پلکانی این حسن را دارد تا اگر سهمی پس از چند پله فروش، افت قیمتی مناسبی داشت در صورت تمایل حتی می توان نسبت به خرید مجدد آن اقدام نمود.

14ــ حباب شکنی آری، نوسانگیری نه :
سهم ها در هر زمان یک محدوده قیمتی تعادلی برای خود دارند، ما به همه سهامداران توصیه می کنیم سهامداری کنند و سهام های پرپتانسیل و بنیادی و دارای چشم انداز مثبت را در قیمتهای تعادلی یا کمتر از قیمت تعادلی و بصورت پلکانی خریداری نمایند. چنین سهم هایی هر اندازه بیشتر افت قیمت داشتند ارزش بیشتری برای خریداری پیدا می کنند. چنین سهمهایی وقتی شروع به رشد می نمایند محدوده اوجی خواهند داشت و بیشتر از آن را «حباب قیمتی» می نامند. یک سهامدار با استراتژی، وقتی سهام پرتفویش به محدوده حباب می رسد برای سلامت بازار و برای شکستن آن حباب، شروع به عرضه و فروش آن سهم می نماید.
خرید در کف های قیمتی و فروش در محدوده های اوج و مرز حبابی، می تواند علاوه بر سودآوری برای سهامدار، باعث سلامت بازار نیز گردد و ما تصمیم گرفتیم نام این کار را «حباب شکنی» بگذاریم و همانطور که قبلا" نیز گفتیم پیشنهاد می کنیم واژه «حباب شکنی» بجای واژه «نوسانگیری» در ادبیات بورس ایران وارد شود.
واژه نوسانگیری تداعی کننده معانی بی مسمایی چون «سفته بازی» است که هرگز انرژی مثبت به سهامدار القاء نمی کند اما از واژه «حباب شکنی» انرژی مثبت ساطع می شود چرا که این کار حرکتی است که به سلامت بازار منجر خواهد شد. به همین خاطر مدتی است که ما بجای واژه «نوسانگیری»، از واژه «حباب شکنی» استفاده می کنیم. (ما تا کنون کلمه ای بهتر از حباب شکنی برای نوسانگیری پیدا نکردیم اگر کسی بتوانند واژه زیباتری ارائه نماید جایزه مناسبی هم از ما دریافت خواهد کرد.)

15ــ قدرت مانیتورینگ :
آنلاین بودن در کل ساعات معاملاتی و داشتن قدرت مانیتورینگ بالاتر، به طوریکه بتوانید مدام کل نمادها را در دایره نگاه تیزبین خود داشته باشید، می تواند فرصتهای متنوعی برای خرید در قیمتهای پائین تر و یا فروش در قیمتهای حداکثری به شما بدهد و در موفقیت شما تاثیر بسزایی خواهد داشت. «آنلاین تردینگ» توانسته است قدرت مانیتورینگ معامله گران را بسیار افزایش دهد. باز توصیه می کنیم همه کاربران با آنلاین تردینگ و بدون واسطه کارگزار، معامله کنند.

16ــ آرامش معامله گر :
یک معامله گر حرفه ای به همان اندازه که آرامش دارد می تواند معاملات موفق تری داشته باشد. موفقیت در معامله گری با آرامش رابطه ای مستقیم دارد. هیجانات باعث کاهش ضریب موفقیت یک معامله گر می شود.

17 ــ هماهنگی با شرایط :
معامله گری در هر شرایطی بستگی به شرایط روز دارد. با توجه به بعضی روزهای بشدت منفی در بورس تهران، به نظر می رسد چنین افت و خیزهایی در بورس یک جامعه عاطفی و احساسی، اجتناب ناپذیر است. به همین خاطر باید نقدینگی خود را تقسیم کرد و بخشی از نقدینگی خود را برای چنین روزهایی کنار گذاشت تا بتوان برترین سهم ها را در چنین روزهایی در کف های قیمتی خریداری کرد.

18ــ تعیین استراتژی در بورس :
شاید بتوان گفت مهمترین مسئله برای یک معامله گر، تعیین استراتژی در بورس است. هیچ کاری بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود. شاید شما قویترین استراتژی ها را در بورس داشته باشید و شاید هم از استراتژی ضعیفی برخوردار باشید و شاید هم اصلا" تا کنون به این موضوع فکر نکرده اید. در هر صورت ما استراتژی مناسبی را به شما معرفی می کنیم که اگر مورد پسند شما قرار گرفت می توانید آنرا در بورس اجرایی نمائید. البته امیدواریم استراتژی شخصی شما در بورس تاکنون از برترین ها بوده باشد.

اما آن استراتژی که ما به شما پیشنهاد می کنیم اینست : با هر مبلغ سرمایه (1 یا 5 یا 20 یا 50 یا 100 یا ... میلیون تومان) که به بورس آمده و سرمایه گذاری می کنید بهتر است استراتژی 5 تا 10 ساله داشته باشید و در این مدت بر روی حداقل 5 شرکت برتر از 5 صنعت برتر تا از هر صنعت 1 شرکت برتر و یا به هر تعداد شرکت برتر، بنیادی و پرپتانسیل که تمایل دارید سرمایه گذاری کنید و هر سودی که در این راه کسب می کنید آنرا مجددا" و صرفا" صرف خرید سهام تا پایان دوره 5 تا 10 ساله نمائید.

به نظر ما استراتژی 5 تا 10 ساله برترین استراتژی ممکن برای سهامداران خرد خواهد بود. در این استراتژی بایستی در یک برنامه 5 تا 10 ساله به سهام خود از شرکتهای مختلف بیفزائید. سود مجمع، افزایش سرمایه، سود حاصل از خرید و فروش ها در مدت مذکور را باید صرفا" صرف خرید سهام نمائید تا پس از مثلا" 5 یا 7 یا 10 سال دیگر، تعداد سهام بسیار قابل توجهی از شرکت های مختلف اما پرپتانسیل که سود مناسبی هم در مجمع تقسیم می نمایند، داشته باشید و بدین طریق برای آینده خود و خانواده تان سرمایه گذاری بسیار ارزشمندی کرده باشید. سرمایه گذاری که می تواند در دوران بازنشستگی، فوق العاده به شما یاری رساند.

به طور مثال انتظار و البته آرزو داریم، مثلا" کسی که با 10 میلیون تومان سرمایه به بورس آمده، بتواند پس از 5 سال، حداقل از 5 شرکت (بطور مثال بانک پارسیان، سایپا، سرمایه گذاری غدیر، خدمات انفورماتیک، فولاد مبارکه) از هر شرکت حداقل 200 هزار سهم داشته باشد و آنوقت از سود سالیانه این شرکتها در امرار معاش زندگی خود بهره برداری نماید.

البته اگر شما بتوانید از 10 میلیون تومان سرمایه اولیه، یا حتی یک میلیون تومان سرمایه اولیه، پرتفویی بسازید که پس از ده سال از 100 شرکت برتر و از هر کدام 500 هزار سهم داشته باشید که البته رویایی به نظر می رسد ! مطمئنا" آنوقت خوشحالی ما صد چندان خواهد شد؛ این بستگی به هنر و تلاش و پشتکار شما خواهد داشت که تا چه اندازه موفق باشید.

البته شما سهامداران با هر روش و سلیقه ای که معامله می کنید قابل احترام و ارزشمند است و می توانید همان را ادامه دهید؛ در عین حال می توانید به استراتژی پیشنهادی ما هم فکر کنید چون روشی کاملا" امتحان شده و بهینه است؛ شاید شما هم روزی بخشی یا همه سرمایه ای که در بورس دارید به این روش اختصاص دادید.

19ــ ایده های نو و تازه :
بورس تهران نسبت به گذشته ها بسیار تغییر کرده و برای موفقیت در معاملات، یک معامله گر حرفه ای بایستی مدام بدنبال ایده های نو و تازه باشد.

20ــ خرید و فروش های منظم :
وقتی اصول و منطق بورس به ما بگوید بخریم و یا بفروشیم باید این کار را انجام دهیم و اگر نوسانات بیشتر یا کمتر از انتظارات ما بود اهمیتی ندارد. آن ماهیگیری که تور خود را به دریا می اندازد هر ماهی و هر اندازه از ماهی؛ کوچک یا بزرگ ممکن است در تور ماهیگیر بیافتند. یعنی اینکه یک معامله گر حرفه ای نباید صرفا" منتظر صیدهای خیلی بزرگ باشد؛ هر معامله ای که سودآور باشد ارزشمند است و مقدار سود چه میزان باشد خیلی اهمیت ندارد.

21ــ فراموش کردن سریع فرصتهای از دست رفته :
هرگز نباید به فرصتهای از دست رفته فکر کرد چون همیشه فرصت های خرید دیگری وجود دارند. اگر از فرصت خریدی جا ماندیم باید بدانیم همیشه فرصت خرید دیگری هست و باید به دیگر فرصتها بیاندیشیم. ولی اگر بخواهیم به فرصتهای از دست رفته فکر کنیم و حسرت بخوریم مطمئنا" فرصتهای خرید بعدی را نیز یکی پس از دیگری از دست خواهیم داد. در بورس باید همیشه به جلو نگاه کنیم و عقبگرد و نگاه به عقب باعث می شود فرصت ها و تهدیدهای پیش رو را نبینیم.

22 ــ افزایش قدرت مانیتورینگ با آنلاین تردینگ :
قبلا" گفتیم افزایش قدرت مانیتوریگ بازار، برای یک معامله گر حرفه ای بسیار حائز اهمیت است و حال با آنلاین تردینگ می توان بهتر به این مهم نائل گشت و قدرت مانیتوریگ خود را طی ساعات معاملاتی افزایش داد و کل بازار را به خوبی هر چه تمامتر زیر نظر داشت. برای این کار شما می توانید در قسمت «لیست» آنلاین تردینگ، حداقل چهار لیست به شرح ذیل ایجاد نمائید :

1) سبد سهام : می توانید لیستی تحت عنوان سبد سهام ایجاد نمائید و تمامی سهامی که در پرتفوی خود دارید در این لیست جای دهید.

2) کاندید خرید روز : سهامی که برای خرید در اولین فرصت و یا فردای معاملاتی مورد نظر است تا اگر اوضاع مساعد بود برای خرید آنها اقدام نمائید در این لیست جای دهید.

3) کاندید خرید کلی : سهامی که مورد نظر شماست تا در آینده در صورت شرایط مساعد، خریداری نمائید در این لیست قرار دهید.

4) کاندید صنعت : از هر صنعت یک یا چند سهم برتر را در این لیست جای دهید تا در ساعات معاملاتی هر بار با یک نگاه با این لیست، تا هم از وضعیت لحظه ای آن صنعت و سهم ها در تابلو مطلع شوید و یا اگر سهمی از این لیست، شرایط مورد نظر شما برای خرید یا فروش را پیدا کرد بتوانید به سرعت اقدام نمائید.

توجه کنید لیستهای 1 و 2 و 3 باید هر روز مورد بازبینی قرار گیرند تا اگر نیاز به اصلاح و جابجایی داشته باشند تغییرات لازم در آنها انجام شود و لیست 4 نیز نیاز است هر از چند گاهی مورد بازبینی واقع شود تا در صورت تشخیص خودتان، سهامی به آن اضافه یا از این لیست حذف گردند. البته هر معامله گری بسته به سلیقه خود می تواند لیستهای دیگری نیز ایجاد نماید.

23ــ تعقیب آنلاین خبرها :
خبرها بر بورس تهران اثری قاطع دارند. خبرها باعث رشد یا نزول نمادها می شوند. البته این نتیجه را هم می توان گرفت که همواره کسانی بطور هدفمند با خبرهایی که منتشر می کنند بر روند سهمها تاثیر می گذارند. همه معامله گران کم و بیش خبرهای موثر بر بورس تهران را تعقیب می کنند اما مهمتر این است که یک معامله گر حرفه ای از لحظه ثبت سفارشات تا لحظه پایان ساعات معاملاتی یعنی 30 : 8 صبح لغایت 00 : 12 ظهر باید حتما" خبرها را آنلاین دنبال کند.
چشم دوختن ِ صرف به قیمت نمادها در لحظه ی معاملات، لازم اما کافی نیست. علاوه بر همه تحلیل ها و خبرهایی که در غیر ساعات معاملاتی کسب می کنیم باید در ساعات معاملات نیز یک یا چند خبرگزاری را که بصورت آنلاین اخبار متفاوت اقتصادی ــ بورسی ــ سیاسی و ... منتشر می کنند دنبال کنیم تا سریعا" بتوان از اخبار موثر بر بورس و سهمها اطلاع کسب نمود.
اینکه کدامیک از خبرگزاری ها را جهت کسب خبر انتخاب کنیم بسته به تمایل و سلیقه شخصی معامله گران دارد. به هر حال معامله گران حرفه ای با تعقیب آنلاین اخبار، سعی می کنند در معاملات بازار، پیشرو باشند تا کمتر اسیر صفهای خرید و فروش گردند.

25ــ داشتن دیدگاه ساده :
داشتن دیدگاهی ساده در بورس ارجح است. نیاز نیست در بورس خیلی پیچیده فکر کنیم و محاسبات بسیار پیچیده داشته باشیم. عواملی که بر بورس اثر می گذارند بسیار ساده هستند. هر معامله گری بایگانی انبوهی از اطلاعات را در ذهن خود دارد و سعی می کند هر اتفاق جدید را با داشته های ذهنی خود مطابقت دهد و سپس نتیجه گیری نماید اما باید بدانیم اتفاقات بیرونی هیچ توجهی به بایگانی ذهن ما ندارند و مسیر خود را طی می کنند پس شایسته است آنچه را می بینیم به سادگی هر چه تمامتر بپذیریم و موضوعات را پیچیده نکنیم.

به عنوان مثال : کروی در تاریخ 23/01/90 قیمتش به 4899 ریال رسید که اگر معامله گری به سادگی، نزول قیمتهای جهانی فلز روی را می پذیرفت نسبت به فروش کروی اقدام می کرد اما پیچیده کردن موضوع با محاسباتی مثلا" اینگونه نجوا کردن سهامدار با خود : ــ مگر می شود قیمتهای جهانی ریزش کند !؟ ــ اگر قیمت جهانی فلز روی قرار است بریزد پس چرا کروی این همه صف خرید و متقاضی دارد !؟ ــ نکند سهم به 700 تومان برسد و من جا بمانم !؟ ــ کروی اگر خوب نبود پس چرا فلان حقوقی آن را می خرد !؟ ــ حالا منتظر بمانم تا ببینم بعدا" چه می شود !!! و  از این دست محاسبات و نجواهای با خود هستند که باعث پیچیده تر شدن یک موضوع بسیار ساده می شوند و اینجاست که توصیه می شود یک معامله گر حرفه ای باید بسادگی و براحتی هر چه تمامتر واقعیتها را بپذیرد.

26 ــ پرهیز از ریسک مضاعف:
فعالیت در بورس به خودی خود ریسک فراوانی دارد و ریسک بورس ذاتا" بالاست و به همین خاطر است که افراد جامعه کمتر تمایل دارند در چنین بازار پر ریسکی فعالیت کنند پس نباید در این حرفه ی پر ریسک، ریسک مضاعف تری به خود تحمیل کنیم.

آن شخص نجاری که در محیط کار خود با انواع اره و تیشه و اجسام برنده کار می کند، شغلی پر ریسک دارد یا فعالین در صنعت برق شغلی پر ریسک دارند، در صنعت برق گفته می شود : «اولین اشتباه، آخرین اشتباه است !» اگر روزی به بیمارستان سوانح ــ سوختگی مراجعه کنید افراد بسیاری را خواهید دید که به طرز وحشتناکی دچار سوختگی از ناحیه برق گرفتگی شده اند که اشتباه آنها تنها دست زدن نابجا به یک کلید یا سیم برق بوده است !

اگر آن نجار و آن کسی که در صنعت برق کار می کند و ما و شما که در بازار بورس و معامله گری فعالیت می کنیم، اصول و قوانین نجاری و برق و بازار بورس را بیاموزیم و بدان پایبند باشیم و ریسک مضاعفی را بر خود تحمیل نکنیم می توانیم به موفقیت برسیم.

چه بسا در بورس هم ممکن است «اولین اشتباه آخرین اشتباه !» باشد، پس به جد توصیه می کنیم در بورس به اصول معامله گری حرفه ای پایبند باشید. دانستن اصول کافی نیست باید اصول معامله گری حرفه ای را مراعات کنید. در بورس هرگز با تصمیم های نابجا و خلق الساعه، ریسک مضاعفی را بر خود تحمیل نکنید.

27ــ چه زمانی می توانیم سهمی یا سهامی را با ضرر بفروشیم ؟
به عبارتی دیگر آیا می توان سهمی را با ضرر فروخت ؟ ــ پاسخ : اگر در سهمی یا سهامی در ضرر هستیم و مطمئن گردیم قیمت آن سهم یا سهام رشد نخواهد کرد و اگر بتوانیم آن سهم یا سهام را بفروشیم و سهم یا سهامی جایگزین نمائیم که رشد نمایند و سود برسانند باید اینکار را بکنیم و این جابجایی را انجام دهیم. البته باز برای کاهش ریسک می توان اینگونه جابجایی ها را بصورت پلکانی انجام داد.

28ــ فردا چی بخرم و چی بفروشم ؟ :
انسان بسیار فراموش کار است و چه بسا برخی ضرر و زیانهایی که در بورس به معامله گران وارد می شود از همین ناحیه است و برای فائق آمدن بر این مشکل، یک معامله گر باید هر روز پس از پایان ساعات معاملاتی از خود سوال کند که فردا چه سهمی را باید بخرم و چه سهمی را باید بفروشم ؟ ــ وقتی از خود سوال می کنیم فردا چه سهمی را بخرم ؟ ناخودآگاه ذهن را به زیر نظر گرفتن همه ی سهام بازار وادار می کنیم و وقتی هم که از خود می پرسیم کدام سهم را بفروشم ؟ ذهن سریعا" مجبور است سهام پرتفو را مرور کند و بدین وسیله هر روز کل بازار سهام زیر نظر معامله گر در می آید.

29ــ استفاده از نکات ضعف بازار :
یک معامله گر حرفه ای نکات ضعف بازار از جمله تصورات غلط یا روحیات هیجانی بازار را می شناسد و اسیر آنها نمی شود.

30ــ محو پادوکس های متضاد :
یک معامله گر حرفه ای تضاد ایده ندارد. یک معامله گر حرفه ای بایستی پارادوکس های متضاد را نزد خود کاملا" از میان برداشته یا به حداقل برساند. از جمله پارادوکس های متضاد «ترس» است. ترسیدن در معامله گری معنا و مفهوم ندارد و یک معامله گر حرفه ای هرگز نمی ترسد. «ترس و بورس» یک پارادکس متضاد است. یا مثلا" اگر کسی «معاملات کوتاه مدت» را یک کار غیر اخلاقی بداند این فرد هرگز نمی تواند دست به معاملات بسیار موفق در کوتاه مدت بزند.

31ــ توسل به تحلیل های کوتاه :
یک معامله گر حرفه ای مدام به تحلیل های کوتاه و خلاصه متوسل می شود. بایستی تحلیل های کوتاه بدست آورد و سهم ها را سریعا" حلاجی کند. تجزیه و تحلیل ها، برای معامله گران حرفه ای باید خیلی کوتاه باشد. یک معامله گر حرفه ای نمی تواند و فرصت آن را نخواهد داشت که مدام تحلیل های بلند بنیادی و تکنیکال را مطالعه کند و نمی تواند وقتش را صرف تحلیل های طولانی کند. ضمنا" با مولفه هایی که در طولانی مدت بر سهم ها و بازار اثر می گذارند نمی توان در کوتاه مدت دست به معاملات موفق زد.

32ــ یافتن پاسخ برای هر ابهامی :
باید برای همه ابهامات خود در بورس پاسخی منطقی پیدا کنیم؛ بعضی وقت ها ممکن است کمی گیج شویم و ندانیم چه باید کرد و مثلا" بازار بشدت افت می کند و معلوم نیست بالا خواهد رفت یا نه ؟ و احتمال پایین آمدنش هم وجود دارد، باید بدانیم در این مواقع چه کار باید کرد ؟
متاسفانه شاهد آن هستیم که در روزهایی که بازار بشدت افت می کند اکثر سهامداران می ترسند و سهام خود را به فروش می رسانند و این کاری حرفه ای نیست. یک معامله گر حرفه ای می داند هر سهمی بیشتر افت می کند انرژی و پتانسیل بیشتری برای صعود پیدا می کند و در واقع انرژی مثبت در بورس منفی احیا می شود. اگر بورس منفی نشود پس کی باید بخریم ؟ خلاصه اینکه اگر یک معامله حرفه ای باشیم از افت بورس به اندازه صعود آن استقبال خواهیم کرد.

33ــ شناسایی نقش خود در بازار :
هر معامله گری باید نقش خود را در بازار سرمایه بشناسد و باید ببیند رهبر است یا رهرو ؟ ــ برخی حقوقی ها و برخی حقیقی ها با مشارکت و ائتلاف با حقوقی ها نقش رهبر را در بازار بورس بازی می کنند ولی خیلی از حقوقی ها و غالب حقیقی ها نقش رهرو را در بازار بر عهده دارند.

بازیگرانی که نقش رهبر را دارند این توان را دارند که روند بازار را بصورت واقعی یا کاذب شکل دهند ولی معامله گرانی که نقش رهرو را دارند اصولا" دنباله رو روندهایی هستند که رهبران بازار ترسیم می کنند.

رهبران بازار که همان کارتل های بزرگ اقتصادی هستند این قدرت را دارند تا ناب ترین تحلیلها را دور زده و روند بازار را شکل دهند البته وقتی روندها غیر منطقی شکل می گیرند موقتی بوده و بازار این پتانسیل را دارد تا به مدار اصلی برگردد و در نهایت بازار به همان جایی بر می گردد که منطق بازار و تحلیل حکم می کند.

مثلا" در تاریخ 03/02/90 قیمت بتراس 1936 تومان و در تاریخ 01/03/90 قیمت آن به 2860 صعود کرد. در اینجا می توان قدرت رهبران بازار را به عیان ملاحظه کرد، همانهایی که قیمت سهم را علیرغم پتانسیل بنیادی ولی خارج از منطق و عرف و فارغ از ریسکهای سیستماتیک بازار رشد دادند اما با ریسک اعلام تحریم شرکت ایران ترانسفو از سوی اتحادیه اروپا بود که به یکباره بترانس تبدیل به صف فروش شد، پس کسی که در اوج 2860 تومان مبادرت به خرید بترانس کرد نمی توان خریدش را چندان موفق ارزیابی کرد.

33ــ زمانی برای تماشای بازار :
حتما" شنیده اید که بعضا" باید تماشاگر بود و معامله ای انجام نداد. بعضی وقتها هر گونه خرید و فروشی ریسک بالایی خواهد داشت و بهترین کار تماشای بازار است. در این شرایط اگر بازار به سمت مثبت برگشت نماید می توان از خریدهای قبلی خود سود برد و اگر بازار باز به سمت منفی تر شدن میل کرد و افت بیشتری داشت، آن زمان می توان خریدهای ارزنده تری در قیمتهای نازلتر انجام داد.

34ــ شناسایی ترفندهای بازار :
شناسایی تمامی ترفندهای بازار که غالبا" توسط حقوقی ها تدارک دیده می شوند غیر ممکن است چون دامنه آن بسیار وسیع و گسترده و البته مبهم و در لفافه است و شناخت آنها نیازمند تسلط بر بازار و حس کنجکاوی و پلیسی سهامداران است. هر چند در بورس نبایستی بیش از حد، از حس پلیسی استفاده کرد چون همگام بودن با روندها سودآوری بیشتری برای معامله گران خواهد داشت.

35ــ استفاده از تصاعد برای افزایش سرمایه در بورس :
اگر فرض کنیم شخصی با 10 میلیون تومان سرمایه، وارد بورس شده است و مثلا" توانسته است سرمایه خود طی 3 ماه به 11 میلیون تومان برساند، این فرد باید بتواند با 11 میلیون تومان فعلی، در سه ماه بعد، بیش از یک میلیون تومان، سرمایه خود را افزایش دهد. معامله گران باید تلاش کنند سرمایه های خود را در بورس بصورت تصاعدی افزایش دهند. همانطور که مشاهده می کنیم فعالیت در بورس یک کار کاملا" حرفه ای بوده و نیازمند استراتژی و برنامه ای مدون است.

معرفی و آشنایی با تحلیل بنیادی


واژه‌ی Fundamental در لغت به امور اساسی و بنیادی و Analysis هم به تجزیه و ‌تحلیل و موشکافی چیزی اطلاق می‌شود. به این ترتیب معنای عبارت Fundamental Analysis، تحلیل بنیادی، یکی از اصطلاحات علم مدیریت است.
تحلیل بنیادی در اصطلاح علم مدیریت به تحلیلی گفته می‌شود که با ارزیابی اطلاعات موجود در صورت‌های مالی، گزارش‌های مربوط به صنعت و عوامل اقتصادی و با بررسی چشم‌انداز فعالیت‌های شرکت به تعیین ارزش واقعی (ذاتی) سهام و بازده سهام می‌پردازد.
البته چنین تحلیلی را می‌توان برای تخمین ارز یک کشور یا یک محصول مشخص مانند نفت تعمیم داد؛ اما کاربرد اصلی آن در بازار سهام است.
اگر چه بشر از قرن‌ها قبل با مقوله‌ی سرمایه‌گذاری سر و کار داشته، ولی تفکر در انتخاب سرمایه‌گذاری در سهام شرکت‌ها از میان شرکت‌های رقیب با استفاده از تحلیل بنیادی، از اواسط قرن نوزدهم قابل پیگیری است.
تحلیل‌گران بنیادی به‌دنبال آن هستند که تغییرات قیمت آتی (آینده) سهام را با بررسی عامل‌هایی که بر روی قیمت سهام تأثیر دارند پیش‌بینی نمایند.
 
کاربرد سهام در تحلیل‌بنیادی
ارزش سهم از دیدگاه‌های مختلفی قابل محاسبه و بررسی است، دو مورد مهم از این دیدگاه‌ها که در تحلیل بنیادی کاربرد دارد، ارزش بازار سهم و ارزش ذاتی سهم است:
ارزش بازار؛ ارزش بازاری سهم، ارزش معامله و خرید ‌و‌ فروش آن سهم در بازار است. یعنی همان ارزشی که معامله‌گران، روزانه با آن سر و کار دارند.
ارزش ذاتی؛ ارزش ذاتی، ارزش واقعی و اقتصادی هر سهم است. از این ارزش برای توجیه اقتصادی بودن و به‌صرفه بودن یک سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. در تحلیل بنیادی هدف اصلی به‌دست آوردن همین ارزش ذاتی سهام است.
با به‌دست آوردن ارزش ذاتی سهام به‌کمک تحلیل بنیادی و مقایسه‌ی آن با ارزش بازار می‌توان به نتایج زیر رسید:
الف- اگر ارزش بازار، کمتر از ارزش ذاتی سهام باشد، خرید سهم، اقتصادی و به‌صرفه است و یا در صورتی که سهم را از قبل در اختیار داشته‌ایم نگهداری آن به‌صرفه است.
ب- اگر ارزش بازار، بیشتر از ارزش ذاتی باشد، سهام باید فروخته شود.
ج- اگر ارزش بازار و ارزش ذاتی باهم برابر باشند، نشان‌دهنده‌ی تعادل است. در آن صورت سهام (و یا سایر دارایی‌ها) به‌طور صحیح قیمت‌گذاری شده است.
 
عوامل موثر بر ارزش ذاتی سهام
برای به‌دست آوردن ارزش ذاتی در تحلیل بنیادی، باید همه‌ی عواملی که بر روی سهام شرکت تأثیرگذار هستند، مورد بررسی قرار گیرند. در تحلیل بنیادی سه بخش به صورت پایه‌ای و اساسی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرند:
تحلیل اقتصاد و بازار؛ بازار سهام، قسمت و بخش مهمی از اقتصاد است و رابطه‌ی تنگاتنگی بین شرایط اقتصادی و بازار سهام وجود دارد. اگر شرایط اقتصادی (مانند چرخه‌های تجاری، سیاست‌های مالی، بحران‌ها و ...)، نا‌مناسب باشد، عملکرد بیشتر شرکت‌ها و در نتیجه بازار سهام، ضعیف خواهد بود و برعکس، اگر شرایط اقتصادی خوب باشد، عملکرد بازار سهام نیز خوب خواهد بود.
برای بررسی وضعیت اقتصادی، باید شاخص‌های اقتصادی را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. بهترین منبع برای بررسی شاخص‌های اقتصادی، تحقیقات اقتصادی است که توسط مؤسسات و پژوهشکده‌های معتبر انجام می‌گیرد.
همان‌طور که گفته شد بازار سهام و اقتصاد، رابطه‌ی نزدیکی باهم دارند؛ ولی بررسی‌ها و تحقیقات نشان داده که قیمت‌های سهام، دائما قبل از اقتصاد تغییر می‌کنند. به‌عنوان مثال، قبل از به‌وجود آمدن یک رکود اقتصادی، با کاهش قیمت‌ها در بازار سهام مواجه می‌شویم.
بازار می‌تواند هم منعکس‌کننده‌ی علائم منفی (مثل رکود اقتصادی) و هم پیش‌بینی‌کننده‌ی رونق اقتصادی باشد؛ با این‌حال باید توجه داشت که توانایی بازار، برای پیش‌بینی رونق اقتصادی، بهتر از توانایی آن برای پیش‌بینی بحران‌های اقتصادی است.
پس با توجه به تحلیل بازار، می‌توان، زمان مناسب برای سرمایه‌گذاری در سهام شرکت‌ها را انتخاب کرد و با کمک این تحلیل، زمان رونق‌ها و رکود‌های بازار را نیز مورد شناسایی قرار داد؛ تا در دام رکودهای اقتصادی نیفتیم و از فرصت‌ رونق‌های اقتصادی استفاده کنیم.
 
تحلیل صنعت؛ دومین مرحله در تحلیل بنیادی، تجزیه و تحلیل صنعت است. پس از بررسی و تحلیل بازار و اقتصاد و رسیدن به این نکته که آیا بازار برای سرمایه‌گذاری جذّاب است یا خیر، بایستی تحلیل و بررسی در مورد صنایعی انجام داد که فرصت‌های مناسب در آینده برای آنها وجود دارد. از طریق این تجزیه و تحلیل درمی‌یابیم که چه صنایعی ارزش سرمایه‌گذاری دارند. برای بررسی عملکرد صنعت (مثل نوع صنعت، ثبات صنعت، شرایط رقابتی موجود در صنعت و ...)، می‌توان آنها را در دوره‌های زمانی مختلف، باهم مقایسه کرد. برای تجزیه و تحلیل صنعت، صنایع را با توجه به ویژگی‌ها و تولیدات آنها به گروه‌های مختلف، تقسیم‌بندی می‌کنند؛ تا مقایسه و بررسی صنایع برای تحلیل، ساده شود. به‌عنوان مثال می‌توان گروه‌های صنایع را به تجهیزات تجاری و کامپیوتری، خدمات، تجهیزات نفتی، هوا و فضا، مواد شیمیایی، نساجی، کشاورزی و ... تقسیم کرد.
یکی از روش‌های مطلوب برای تحلیل صنعت، بررسی چرخه‌ی عمر صنعت است. در چرخه‌ی عمر صنعت، عمر صنایع را به چند دوره تقسیم می‌کنند و تحلیل‌گران با توجه به اینکه صنعت در چه دوره‌ای از چرخه‌ی عمر خود است، تصمیم‌گیری‌های لازم را انجام می‌هند تا به صنعت مورد نظر و مطلوب برسند.
 
تحلیل شرکت؛ پس از مشخص کردن زمان مناسب برای سرمایه‌گذاری (با استفاده از تحلیل اقتصاد و بازار) و مشخص کردن صنایع با آینده‌ی روشن و خوب، تحلیل‌گر باید در صنعت مطلوب به‌دنبال یافتن شرکت مطلوب باشد. با کمک تحلیل شرکت است که امکان یافتن شرکت مطلوب فراهم می‌شود.
در تحلیل شرکت بیشتر به جنبه‌ی درآمدی و سودآوری شرکت و همچنین افزایش قیمت سهام شرکت توجه می‌شود. بنابراین تحلیل‌گران با توجه به صورت‌های مالی شرکت،‌ به‌دنبال جمع‌آوری اطلاعات در مورد شرایط شرکت (مانند درآمدها، سوددهی، قدرت مالی، محصولات، مدیریت، روابط نیروی کار و ...) هستند.
علاوه‌بر جمع‌آوری اطلاعات در مورد درآمد و سودآوری شرکت، باید به تجزیه و تحلیل‌های رقابتی شرکت هم توجه شود. هدف از این تحلیل، بررسی نقاط قوت و ضعف درونی شرکت و همچنین بررسی فرصت ها و تهدیدات محیطی (بیرونی) است؛ که شرکت از آنها تأثیر می‌گیرد. تحلیل‌گر با بررسی این عوامل درونی و بیرونی، به موقعیت رقابتی شرکت در مقایسه با شرکت‌های مشابه در آن صنعت دست پیدا می‌کند.
 
فنون ارزیابی ارزش سهام در تحلیل شرکت
در تحلیل بنیادی، برای ارزیابی ارزش ذاتی سهام از دو روش استفاده می‌شود:
1. مدل‌های تنزیل جریان نقدی؛ در این روش، با محاسبه‌ی ارزش فعلی جریانات نقدی آتی (آینده) حاصل از سهام، ارزش سهام شرکت تعیین می‌شود. به‌عبارت دیگر در این روش، محاسبه می‌شود که یک سهم در آینده چقدر عایدی دارد؛ سپس ارزش این عایدات را به زمان حال بر‌می‌گردانند.
2. شیوه‌های ارزیابی نسبی؛ در این روش از نسبت‌های مالی مانند P/E استفاده می‌شود. E عایدی هر سهم برای سهام‌داران و Pقیمت هر سهم است. این نسبت‌ها منعکس‌کننده‌ی وضعیت صورت‌های مالی شرکت است. این نسبت‌ها در شرکت‌های مختلف باهم مقایسه شده و شرکتی که دارای نسبت‌های مطلوب‌تر است، برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌شود.
با توجه به این فنون در تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی سهم مشخص می‌شود و با مقایسه‌ی آن، با ارزش بازار می‌توان به‌طور صحیح تصمیم‌گیری کرد.
این نکته قابل ذکر است که تحلیل بنیادی به دو شکل انجام می‌شود: بالا به پایین و پایین به بالا. در تحلیل بالا به پایین، ابتدا اقتصاد و بازار، سپس صنعت و در نهایت شرکت، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند. در تحلیل پایین به بالا، ابتدا شرکت، پس از آن صنعت و در نهایت، اقتصاد و بازار مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرند. تحلیل‌گر با توجه به اهداف تحلیل خود، هریک از این روش‌ها را انتخاب می‌کند.
 
مشکلات استفاده از تحلیل بنیادی
همان‌‌طور که در مطالب بالا اشاره شد با تحلیل بنیادی، یک بررسی کلی و همه‌جانبه در مورد شرکت صورت می‌گیرد تا به ارزش واقعی شرکت (سهام شرکت) برسند. البته این بررسی دقیق و همه‌جانبه اشکالاتی را برای این روش به‌وجود می‌آورد:
1.   حجم اطلاعات بنیادی، اغلب به‌قدری زیاد است که تحلیل آن، نیاز به نیروی انسانی بالایی دارد.
2.   برای انجام تحلیل بنیادی، به تخصص‌های متعدد نیاز است.
3.   اگر حتی نیروی انسانی زیادی با تخصص‌های متنوع و متعدد وجود داشته باشد، باز‌هم در معاملات درون‌روزی زمان کافی برای تحلیل بنیادی وجود نخواهد ‌داشت.
4.   در کوتاه‌مدت عوامل بنیادی یا تغییری ندارند یا تغییر آن‌ها محسوس نیست (مثل به‌وجود آمدن یک بحران اقتصادی یا افزایش سود‌دهی شرکت)؛ بنابر‌این با کمک عوامل بنیادی، نمی‌توان به‌صورت روزانه خرید‌ و‌ فروش کرد.
همان‌طور که گفته‌شد تحلیل بنیادی روشی بسیار تخصصی و وقت‌گیر است. امّا تصمیم‌گیری‌های حاصل از این روش، قابل اعتماد است؛ کاربرد‌های فراوانی در سرمایه‌گذاری و مدیریت مالی دارد. چون این روش، همه‌ی ابعاد اقتصادی و مالی را در نظر می‌گیرد، در تصمیم‌گیری‌های کلان شرکت‌ها نیز کاربردهای فراوانی دارد و تحلیل‌گران زیادی در سطح جهان به آن مشغول هستند.

همه چیز درباره حق تقدم سهم


۱) از کاهش ارزش شرکت شرکت جلوگیری می‌کند.

۲) درصد مالکیت فعلی را برای سهامداران کنونی حفظ می نماید.

اگر سهامدار کنونی نخواهد سهام عادی جدید را بخرد می تواند حق تقدم خود را به کسی که خواهان خرید سهام مزبور است بفروشد.

دراینجاچندسؤال مطرح می شود:

الف) ارزش حق تقدم خریدچگونه محاسبه می شود؟

ب) برگ حق تقدم خرید چه اثری بر قیمت سهام کنونی دارد؟

ج) هر سهامدار باید چند سهم داشته باشد تا بتواند یک سهم عادی جدید را بخرد؟

د) آیا افزایش سرمایه از طریق عرصه حق تقدم خرید خود بخود باعث افزایش ثروت سهامدار می شود؟

سرمایه مورد نیاز به مبلغ x ریال می باشد و شرکت می‌خواهد هر سهم جدید را به قیمت اسمی به فروش برساند.(قیمت پذیره نویسی)

تعداد سهام جدید که بابت ......  X ریال لازم است انتشار داده شود بدین طریق بدست می‌آید:

                                            X 

تعداد سهم جدید  =  ---------------------------        (1)

                               قیمت پذیره نویسی 

مرحله بعدی پاسخ به این مسأله است که ما باید چند سهم داشته باشیم تابتوانیم یک سهم جدیدبخریم.

برای این کار تعداد سهامی که قبلا" در دست سهامداران بوده را بر تعداد سهام جدید که از فرمول (1) بدست آوردیم تقسیم می‌کنیم:

                                                                                                                       

                                                                            تعداد سهام موجود

 تعداد برگ حق تقدم مورد نیاز برای خرید یک سهم جدید  =  -------------------------

                                                                             تعدادسهام جدید

مثال: شرکت سرمایه‌گذاری صنعت بیمه در نظر دارد مبلغ 10میلیارد ریال از طریق انتشار سهام عادی جدید افزایش سرمایه دهد و اینکار را با عرضه حق تقدم خرید انجام می دهد.

سرمایه‌ کنونی این شرکت 30میلیارد ریال و تعداد سهام فعلی هم 30میلیون سهم است. شرکت در نظر دارد سهام جدید را به قیمت اسمی (1000ریال)به فروش برساند:               

                     0۰۰/000/000/10                سرمایه موردنیازجدید   

000/000/10=  -------------------------- = -------------------------------      =  تعدادسهام جدید 

                          1000                       قیمت پذیره نویسی

                   

  000/000/30       تعدادسهام موجود  

 3= ---------------- = --------------------- = تعداد برگ حق تقدم مورد نیازبرای خرید یک سهم جدید

  000/000/10        تعدادسهام جدید

بنابراین شرکت باید 10میلیون سهم جدید انتشار دهد و دارنده 3 سهم این شرکت می تواند یک سهم جدید را بخرد بنابر این یک سهامدار باید در حال حاضر 3 سهم داشته باشد تا بتواند با پرداخت 1000ریال یک سهم جدید بخرد.

اگر قیمت سهام قبل از افزایش سرمایه شرکت 2700ریال بوده باشدارزش کل شرکت عبارتست از:

 

000/000/000/81=2700 ×000/000/30= قیمت بازار × تعدادسهام موجود = ارزش کل شرکت  

بنابراین ارزش کل شرکت قبل ازافزایش معادل81 میلیاردریال می‌باشد.

 

اگر فرض کنیم که با افزایش سرمایه، معادل مبلغ سرمایه افزایش یافته به ارزش کل شرکت اضافه شود ارزش بازار سهام جدید بدین صورت محاسبه می شود:              

                          

         مبلغ افزایش سرمایه + ارزش کل فعلی                                

  ---------------------------------------------------------- = ارزش بازار سهام جدید    

        تعداد سهام جدید + تعداد سهام موجود

 

                   91میلیارد ریال                000/000/000/10+000/000/000/81  

    2275   = ------------------    =  ---------------------------------------------- = ارزش بازارسهام جدید

                  40 میلیون سهم                 000/000/10+ 000/000/30

                 

انتظار می رود پس از افزایش سرمایه قیمت بازارهرسهم ازمبلغ 2700ریال به مبلغ 2275ریال کاهش یابد.

سؤالی که مطرح می شود آیا سهامدار قبلی با این کاهش قیمت متضرر می‌شود؟ پاسخ منفی است.

سهامداری که قبلا" 3 سهم داشته و قیمت بازار 2700ریال بوده دارای ثروتی معادل 8100=2700×3 بوده است پس ازافزایش سرمایه به ازای هر3سهم که دارد می تواند یک سهم جدید را به مبلغ 1000ریال بخرد و مالک 4سهم شود که ارزش بازار آن هرکدام 2275ریال می باشد.

 حالا ثروت وی برابر است با:                            ریال 9100 = 2275 × 4

اگر1000ریال راکه بابت سهم جدیدپرداخته ازمبلغ ارزش بازارجدیدکم کنیم متوجه می‌شویم که ثروت وی تغییری نیافته است:               8100= 1000 – 9100

 و با ثروت وی قبل ازافزایش سرمایه شرکت برابراست.

چون به ازای هرسهم موجود یک برگ حق تقدم خرید داده می‌شود ارزش هر برگ حق تقدم بدین طریق محاسبه می شود:

            قیمت پذیره نویسی – قیمت بازارسهم   

     ---------------------------------------------------------------------- = ارزش هر برگ حق تقدم خرید

 1+ تعدادبرگ حق تقدم  مورد نیاز برای یک سهم جدید 

 

                             1000- 2700    

      ریال     425  =  ---------------------   =    ارزش هربرگ حق تقدم خرید

                                1+ 3

درصورتی که سهامدارفعلی نخواهدازحق تقدم خود استفاده نماید و سهام جدید را بخرد می‌تواند این حق تقدم را در بازار به فروش رساند.

بنابراین دارنده  3 سهم که ارزش بازار هر سهم وی 2700 ریال است پس ازافزایش سرمایه مالک 3سهم به اضافه 3 برگ حق تقدم خرید می باشد که ارزش هریک برابر 425 ریال است.

بنابراین ثروت وی برابراست با3 سهم که ارزش بازارهرکدام 2275ریال و3 برگ حق تقدم خریدکه ارزش هرکدام 425ریال می باشد کل ثروت این شخص برابر است با:

 8100= (425×3) + (2275×3) = کل ثروت  

نکته جالب توجه اینجاست که بازهم ثروت وی همان 8100 ریال قبلی است و در واقع چیزی به ثروت افزوده ویا کاسته نمی شود. 

مفاهیم بورس

رتبه نقد شوندگی

سهام شرکتها بر اساس نسبت نقد شوندگی رتبه بندی می گردند و هر چه نسبت نقد شوندگی شرکتی بزرگتر گردد ، رتبه نقد شوندگی شرکت بالاتر خواهد بود و شرکت با بیشترین نسبت نقد شوندگی رتبه نقد شوندگی یک را بخود اختصاص خواهد داد . بقیه شرکتها نیز بر اساس نسبت نقدشوندگی خود رتبه بندی می شوند .

نسبت نقدشوندگی به زبان ساده قابلیت نقد شدن  سهم را نشان می دهد ،  بدین معنا که هر چه نسبت نقد شوندگی یک سهم بیشتر باشد ، آن سهم آسان تر نقد می گردد .

نسبت نقد شوندگی از عکس حاصل جمع معکوسات شش پارامتر زیر در طی یک فاصله زمانی بدست می آید :

تعداد روز معامله – تعداد خریدار – تعداد دفعات – تعداد سهام معامله شده – حجم ریالی معاملات متوسط ارزش روز

نسبت نقد شوندگی می تواند برای یک روز یا هر بازه زمانی دلخواه محاسبه گردد . افزایش هر یک از شش پارامتر فوق در طی بازه زمانی مورد نظر ، ‌نسبت نقد شوندگی را افزایش می دهد .

 

بازده انتظاری

میانگین بازده در طی دوره های گذشته می باشد که بر اساس آن انتظار نسبت به بازده دوره بعد شکل می گیرد .

 

ریسک

جذر انحراف از معیار بازده در طی  دوره های گذشته می باشد .

اگر بازده انتظاری برابر r  و ریسک برابر σ  باشد ،  انتظار نسبت به بازده

دوره آینده R  بدین صورت شکل می گیرد :

 

احتمال 68 درصد

σ <  R  < r+σr-

احتمال 95 درصد

σ2 <  R  < r+σ2r-

احتمال 99.5 درصد

σ3 <  R  < r+σr-3

بدین ترتیب همانطور که ملاحظه می گردد با کاهش ریسک ، امکان نزدیک شدن بازده‌ دوره آینده به بازده انتظاری افزایش می یابد .

به عنوان مثال میانگین بازده سه ماهه سهم شرکت سر. ساختمان از تاریخ 01/03/81 تا 01/03/84  برابر 51.02 درصد می باشد که این بازده میانگین ، بازده انتظاری سه ماهه این شرکت تلقی می‌گردد . ریسک سهم نیز در این بازه زمانی 99.87 محاسبه شده است.

با این فروض می توان احتمالات زیر را برای وقوع بازده سه ماهه آینده این سهم R )  ) در نظر گرفت :

 

احتمال 68 درصد

<  R  < 150.89  48.85  -

احتمال 95 درصد

-148.72  <  R  <  250.76 

احتمال 99.5 درصد

248.59 <  R  <  350.63-

نسبت بازده به ریسک معیاری برای تشخیص این موضوع می باشد که در ازای کسب بازده مورد نظر ،‌ چه میزان ریسک باید تقبل گردد . هر چه این نسبت برابر با عدد بزرگتری گردد ،  نشان دهنده آنست که در ازای بازده انتظاری ، ریسک کمتری باید تحمل کرد.

 

نسبت شارپ

نسبت شارپ مفهومی مشابه  نسبت بازده به ریسک دارد با این تفاوت که بازده بدون ریسک در طی دوره مورد نظر از بازده انتظاری کسر می گردد. در ایران بازده سرمایه گذاری بدون ریسک را نرخ بازده 17 درصدی سالیانه اوراق مشارکت در نظر می گیرند که بصورت سه ماه سه ماه قابل برداشت می باشد. پس اگر نسبت شارپ در مورد بازه زمانی یک‌ساله بکار رود ، عدد 17 درصد از بازده انتظاری یکساله سهم کسر شده و حاصل بر ریسک یکساله سهم تقسیم می گردد  و اگر نسبت شارپ در مورد بازه زمانی سه ماهه بکار رود ، عدد 4.25 درصد از بازده انتظاری سه ماهه سهم کسر شده و حاصل بر ریسک سه ماهه سهم تقسیم می گردد.

نکته دیگری که از نسبت شارپ می توان استخراج کرد ، به صرفه بودن سرمایه گذاری در شرکت مورد نظر در مقایسه با سرمایه گذاری بدون ریسک سه ماهه یا یکساله در اوراق مشارکت می‌باشد.

بدین معنا که منفی بودن نسبت شارپ نشان می دهد که بازده انتظاری سهم مورد نظر از بازده بدون ریسک اوراق مشارکت کمتر بوده و لذا سرمایه گذاری در چنین شرکتی توجه پذیر بنظر نمی رسد .

 

ضریب بتا عددی برای مقایسه شدت همسویی تغییرات بازده شرکت مورد نظر با  بازده شاخص کل بازار  می باشد. بدین معنا که آیا تغییرات بازار بر روی سهم شرکت مورد نظر تاثیر می گذارد ؟ و میزان و شدت این تاثیر چگونه است ؟

ضریب بتا نسبت به مقدار یک سنجیده می شود ، بدین معنا که ضریب بتای یک ، بزرگتر از یک و کوچکتر از یک به ترتیب نشاندهنده هم شدت بودن ، شدیدتر بودن و ملایم تر بودن  تغیرات بازده شرکت مد نظر با بازده شاخص کل می باشند.

ضریب بتای صفر نیز نشان دهنده بی تفاوتی و استقلال تغییرات بازده شرکت مد نظر نسبت به بازده شاخص کل می باشد. در نهایت علامت مثبت ضریب بتا همسو بودن و علامت منفی این ضریب غیر همسو بودن تغییرات بازده شرکت مورد نظر با تغییرات بازده شاخص کل را نشان می دهد. به ضریب بتا ریسک سیستماتیک ( در مقابل ریسک غیر سیستماتیک که همان جذر انحراف از معیار بازده می باشد ) نیز گفته می شود.