حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

حساب حسابه

موضوعات حسابداری اقتصاد بورس اکسل مالیاتی علمی بهداشتی دین و زندگی و اطلاعات عمومی

دستورالعمل جدید حساب بانکها لازم الاجراست

مدیر اداره مطالعات و مقررات بانکی بانک مرکزی تاکید کرد : دستورالعمل جدید حساب های جاری از 8 آذر در بانکها لازم الاجراست. به گزارش سرویس اقتصادی باشگاه خبرنگاران، مرتضی ستاک، گفت : این ستورالعمل 6 ماه پیش در شورای پول و اعتبار تصویب شد و 6 ماه دوره گذار و تطبیق داشت.وی افزود: بر اساس این مصوبه اگر صاحب چک برگشتی از چکها رفع سوء اثر نکرده باشد، نمی تواند دسته چک جدید بگیرد و مجاز به بازکردن حساب جاری نیست.



ستاک گفت: همچنین اشخاص حقیقی نمی توانند در یک بانک بیش از یک حساب جاری داشته باشند.وی افزود : اگر چکی به بانک برسد و حساب جاری فرد،‌ موجودی نداشته باشد، از حساب های بانکی دیگر وی به ترتیب از قرض الحسنه، کوتاه مدت و بلند مدت؛ برداشت و به حساب جاری برای پرداخت مبلغ چک واریز می شود.



مدیر اداره مطالعات و مقررات بانکی بانک مرکزی گفت: به زودی سامانه ای در بانک مرکزی ایجاد می شود که می توان از طریق آن از سوابق چک برگشتی و تاریخچه اعتباری صادر کننده چک مطلع شد.ستاک گفت : در این دستورالعمل، شیوه های رفع سوء اثر از چک نیز زیاد است.

نکاتی در خصوص لایحه اصلاح مالیاتها


۱- با توجه به وضعیت انقباضی درآمدهای مردم و تورم بالا در اقتصاد کشور، شرط موفقیت این لایحه، کنترل تورم و ثبات بخشیدن به وضعیت بازار است. به خصوص اینکه بدانیم در این لایحه پیشنهادی، مبنای مالیات به خصوص مالیات بر ثروت در بسیاری از موارد بر مبنای ارزش روز دارایی قرار گرفته است. باید توجه کرد که با عبور از شرایط رکود و ایجاد رونق در اقتصاد کشور است که درآمد مالیاتی بیشتر می‌شود.

.
۲- مالیات بر ثروت (دو در هزار به صورت سالانه بر مازاد دارایی بیش از ۲ میلیارد تومان به ارزش روز) موضوع ماده ۵ الحاقی قانون جدید با توجه به وضعیت تورم در جامعه، موجب می‌شود که از دارایی‌های مردم مالیات گرفته شود و سالانه شمول آن افزایش یابد. مثلا آپارتمانی به ارزش ۲ میلیارد تومان مالیات سالانه‌ای معادل ۴ میلیون تومان دارد. پیشنهاد می‌شود همانند شرایط مال مخمس (مالی که خمس آن پرداخت شده) به این ماده نگاه شود.

.
۳- نرخ مالیات صفر به جای معافیت‌های مالیاتی یکی از نکات مثبت این لایحه است. البته به شرط آنکه به صورت صحیح اجرا شود.

.
۴- محاسبه نشدن وجوهات شرعیه در هزینه‌های قابل قبول مالیاتی موردی است که می‌تواند محل بحث باشد.

.
۵- تمرکز لایحه بر مالیات بر ثروت است در حالی که مالیات بر ثروت حداکثر ۵ درصد از کل درآمد مالیاتی کشور را تشکیل می‌دهد و نیز مالیات بر ارث که درصد بسیار ناچیزی یعنی حدود یک درصد از درآمدهای مالیاتی دارد.

.
۶- اصلاحاتی در باب مالیات بر درآمد به منظور تسهیل تشخیص و وصول مالیات بر درآمد که حدود ۱۵ درصد کل درآمد مالیاتی را تشکیل می‌دهد.

.
۷- وضع «مالیات سبز» در مواردی که شکست بازار (Market Failure) وجود دارد، به منظور حفاظت از محیط زیست.

.
۸- کاهش نرخ مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی. پنج بازه درآمدی در قانون قبلی وجود داشت که در لایحه پیشنهادی علاوه بر کاستن آن به سه بازه درآمدی، نرخ مالیات آن نیز کمتر شده. مثلا درآمد مازاد بر ۱۰۰ میلیون در سال، مالیات سالانه ۳۵ درصدی داشت که در لایحه جدید به ۲۵ درصد کاهش پیدا می‌کند.

.
۹- برقراری مالیات مقطوع برای مشاغلی که سالانه کمتر از ۶۰ میلیون تومان فروش دارند (خرده مشاغل) به منظور تسهیل دریافت مالیات و پرهیز از بوروکراسی. این امر هم به نفع مشاغل و هم سازمان امور مالیاتی است.

.
۱۰- به نظر می‌رسد موادی که در این لایحه به منظور مالیات بر نقل و انتقال و نیز اجاره املاک در نظر گرفته شده، شمشیر دولبه‌ای باشد که وضعیت بازار مسکن به خصوص در کلانشهرها را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. اصلاح این مواد باید با دقت بیشتری همراه باشد.

.
در این لایحه همچنین الزامات و وظایفی برای برخی نهادها مشخص شده است. البته در مورد وظایف محوله به دستگاه‌ها نیز مباحثی وجود دارد. مثلا در تبصره ۲ ماده ۵ پیشنهادی، طراحی بانک اطلاعات املاک کشور بر عهده وزارت صنعت، معدن و تجارت گذاشته شده است. با اینکه وزارت مذکور اطلاعات مورد نیاز را از سازمان ثبت اسناد و املاک و شهرداری‌ها دریافت می‌کند، چه نیازی است که اداره و مدیریت آن را بر عهده داشته باشد که سنخیتی با موضوع املاک ندارد.

.
به هر حال کم شدن درآمدهای نفتی، فشاری ناخواسته را به اقتصاد کشور وارد آورد و نتیجه آن نیز حرکت به سمتی است که وابستگی کشور به درآمد نفتی به حداقل برسد. اصلاح سیستم مالیاتی به خصوص به منظور تامین هزینه‌های جاری یکی از اساسی ترین گام‌ها به سمت اقتصاد بدون نفت است. جدای از ایراداتی که این لایحه یا شرایط ارائه آن دارد، عبور از دولت رانتیر و غیر پاسخگو، تامین درآمدهای اقتصاد از درون اقتصاد، افزایش درآمدهای مالیاتی کشور و مهم‌تر از همه عدم وابستگی بودجه کشور به نفت از محاسن این اصلاحات مالیاتی است. چرخش نگاه به سمت مالیات بر دارایی و درآمدهای کلان در این لایحه دیده می‌شود که با خود نوعی عدالت مالیاتی را به همراه دارد.

.
لایحه پیشنهادی دولت شامل ۴۳ ماده است. در این مواد پیشنهاد الحاق ۲۰ ماده و ۱۴ تبصره جدید، حذف ۳۳ ماده، پیشنهاد جایگزینی ۱۸ ماده و اصلاح ۸ ماده از قانون مالیات‌های مستقیم و اصلاحات بعدی در نظر گرفته شده است.

بازپس فرستادن نامه خدا از سوی امام حسین (ع)


در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) به نقل از اسرار حسینیه، آمده است: زمانی که سیدالشهدا (ع) با صدای بلند و غمگینانه ندا داد آیا یاوری هست که مرا یاری کند، پایه‌های عرش خدا لرزید و آسمان‌ها گریستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض کردند: پروردگارا؛ این حبیب تو و نور چشم حبیب توست، به ما اجازه بده تا یاریش کنیم.

پس صحیفه‌ای (نامه‌ای) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامی که پشت صحیفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند که با خطی روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننموده‌ایم و تو مختاری که انتخاب کنی، و بدان که مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهی ما این گرفتاری را از تو برطرف می‌سازیم، بدان که همه آسمان‌ها و زمین و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمی‌آوریم و هر گونه که می‌خواهی به آنان فرمان ده تا آنان این کافران و از خدا بی خبران را نابود کنند.



در آن هنگام تمام آسمان‌ها و زمین پر بود از فرشتگانی که سلاح‌هایی از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسین (ع) بودند.

هنگامی که امیر عالم از مضمون نامه پروردگار خویش آگاهی پیدا نمودند، صحیفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، که هفتاد بار یا هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگی و دوستی تو باشم و من از ادامه زندگی بعد از کشته شدن یارانم بیزارم.

خوردنیهای ضد سرماخوردگی



سالانه تقریبا هر فردی بین ۲ تا ۵ بار به سرماخوردگی معمولی که رایج ترین عفونت ویروسی در سراسر جهان است، دچار می شود و با شروع فصل پاییز و سرد شدن هوا، سرماخوردگی شیوع بیشتری پیدا می کند. این بیماری بیش از همه کودکان، خانم های باردار و سالمندان را تهدید می کند که سیستم ایمنی بدن شان نسبت به بقیه ضعیف تر است.


سرماخوردگی که «عفونت دستگاه تنفس فوقانی» نیز نامیده می شود توسط بیش از ۲۰۰ نوع ویروس ایجاد می شود. این ویروس ها به سلول های فرش کننده بینی و گلو حمله کرده و در آنجا بیشتر و بیشتر می شوند.


شایع ترین راه انتقال این ویروس ها تماس دست با وسایل آلوده به ویروس یا دست دادن با فرد آلوده به ویروس سرماخوردگی است. البته سرفه و عطسه کردن فرد مبتلا هم باعث انتقال این ویروس ها به اطرافیان می شود.


همیشه می گویند «پیشگیری بهتر از درمان است» و از آنجا که با تعدادی راه های درمان خانگی می توان مقاومت سیستم ایمنی بدن را افزایش داد، بهتر است در ادامه با خوراکی هایی آشنا شوید که در این راه به شما کمک می کنند. البته اگر هم تازه اوایل سرماخوردگی تان است، نا امید نباشید؛ چون برای شما هم نسخه ای داریم! حتی برای بهبود سرماخوردگی هم توصیه هایی داریم؛ پس اگر حسابی سرما خورده اید و دیگر برای پیشگیری یا کاهش علائم دیر است، می توانید به برخی از این توصیه ها عمل کنید تا سلامت خود را سریع تر بازیابید.


وقتی کسی توی صورتتان عطسه کرد!


مرحله اول: پیشگیری


در نخستین مرحله باید به دنبال غذاها و خوراکی هایی باشید که با ریزمغذی هایشان مقاومت سیستم ایمنی بدن شما را افزایش داده و در برابر حمله ویروس های مختلف سرماخوردگی از شما مراقبت کنند. برای اینکه مطمئن شوید همه مواد لازم به بدن تان می رسد، نباید هیچ کدام از وعده های غذایی تان را حذف کنید.


سبوس گندم یکی از غنی ترین منابع گیاهی روی است. روی یک ماده معدنی بسیار مهم است که تقریبا از هر نظر قادر است سیستم ایمنی بدن را تنظیم کند. روی در توسعه «لنفوسیت های T»-گروهی از گلبول های سفید خون که در مبارزه با عفونت ها فعال هستند- نقش مهمی ایفا می کند.هرچند پروتئین های حیوانی بهترین منبع روی هستند اما این پروتئین ها منابع بالای کلسترول و چربی های اشباع شده نیز هستند و بنابراین مصرف زیاد آنها توصیه نمی شود. در عوض مصرف دانه های کامل (سبوس دار)، فراورده های دریایی، جگر گوساله، مرغ، جوانه گندم، کنجد و تخمه کدو که همگی حاوی روی هستند، به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک می کند.


سالاد کلم پیچ یکی از بهترین منابع ویتامین C است. اما از آنجا که ویتامین C نسبت به گرما بسیار حساس است، این ماده خوراکی باید به صورت خام مصرف شود. ویتامین C که همچنین با نام اسید آسکوربیت نیز شناخته می شود، آنتی اکسیدانی است که مانع از تخریب سلول ها توسط رادیکال های آزاد می شود و بدن قادر به تولید و ذخیره کردن این ویتامین نیست. پس علاوه بر سالاد کلم پیچ، مرکباتی مثل پرتقال، نارنگی، لیمو ترش، لیمو شیرین و گریپ فروت و همچنین توت فرنگی، گـــوجه فرنگی، سیب زمینی، انواع فلفل سبز و قرمز، کیوی، طالبی، آناناس و بروکلی را هم فراموش نکنید که منبع خوبی برای ویتامین C به شمار می روند.


یادتان باشد کمبود ویتامین A، سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و احتمال ابتلا به سرماخوردگی را بیشتر می کند. برای پیشگیری از این مشکل، منابع غذایی حاوی ویتامین A از جمله سبزی هایی مانند فلفل دلمه ای رنگی، هویج و گوجه فرنگی را از یاد نبرید.


یک توصیه کلی: رنگی ترین میوه ها از قرمز، نارنجی، زرد، سبز تیره گرفته تا بنفش- به عنوان نمونه گوجه فرنگی، فلفل دلمه ای، کدو مسما، اسفناج، قره قاط و بادمجان- همگی برای حفظ سلامت سیستم ایمنی بدن لازم است. پس روزانه بین ۵ تا ۹ وعده از انواع سبزیجات و میوه ها را میل کنید تا تمام مواد مغذی مورد نیاز بدن تان تامین شود؛ هرچه خوراکی هایتان رنگی تر باشند، میزان آنتی اکسیدان هایی که به بدن تان می رسد متنوع تر خواهد بود.


محتویات آنتی اکسیدانی سیر به قدری قوی است که ضد ویروس بوده و می تواند به پیشگیری از سرماخوردگی و حتی کوتاه کردن طول سرماخوردگی کمک کند. با مصرف سیر، خطر ابتلا به سرماخوردگی در انسان تا نصف کاهش می یابد. ترکیب روغنی موجود در سیر به نام آلیسین که باعث بوی تند و تیز سیر می شود، با سرماخوردگی می جنگد.


مطالعات محققان نشان داده خوردن روزانه ماست، احتمال ابتلا به سرماخوردگی و آنفلوآنزا را تا ۲۵درصد کاهش می دهد. به نظر می رسد باکتری های موجود در ماست، پروبیوتیک ها، می توانند سیستم ایمنی بدن را تحریک کرده و باعث فعالیت بیشتر آن شوند.


بادام زمینی غنی ترین منبع «سلنیوم» است. این ماده مغذی به ساخت «سلنوپروتیئن ها»- آنتی اکسیدانی قوی که مانع از تخریب سلول ها توسط رادیکال های آزاد می شود- کمک می کند. همچنین سلنوپروتئین ها در ساخت سلول های دفاعی لنفوسیت های T حضور داشته و نقش مهمی در حفاظت از سیستم ایمنی ایفا می کنند.


اگر همیشه صبحانه میل کنید، می توانید با خوردن جو در این وعده، سیستم ایمنی خود را تقویت کنید؛ زیرا جو سرشار از بتاگلوکان- نوعی از کربوهیدرات ها که روی دیواره های سلولی قارچ ها، مخمرها، باکتری ها، جلبک های دریایی، گلسنگ ها و گیاهان پیدا می شود- است و با تقویت سیستم ایمنی بدن، به جنگ ویروس های سرماخوردگی می رود. البته قارچ های دکمه ای سفید هم منبع بی نظیری از بتاگلوکان هستند و یک خوراکی ضدسرماخوردگی به حساب می آید، بنابراین سوپ جو و قارچ برای پیشگیری از سرماخوردگی بسیار مفید خواهد بود.


وقتی اولین عطسه تان آمد


مرحله دوم: شروع بیماری


محققان ثابت کرده اند سوپ مرغ می تواند التهابی را که باعث بروز بسیاری دیگر از علائم سرماخوردگی می شود، از بین ببرد. همچنین یک کاسه سوپ مرغ می تواند ترشحات مخاط را کم کرده و در نهایت اخلاط بینی، سینه و گلو نیز کمتر شود. اضافه کردن رشته و سبزیجات قدرت شفابخشی سوپ را افزایش می دهد، زیرا کربوهیدرات ها سطح انرژی مورد نیاز فرد را افزایش داده و سبزیجات هم ارزش تغذیه ای سوپ را بیشتر می کند و در نهایت کیفیت سیستم ایمنی بدن افزایش می یابد.


خوردن عسل، با ایجاد یک لایه روی سطح داخلی گلو، می تواند میزان سرفه ها را کمتر کرده، التهاب و خارش گلو را به حداقل برساند. عسل دارای مقدار زیادی ویتامین و آهن است. به همین دلیل مصرف مداوم عسل گلبول های سفید خون را تقویت می کند تا بتواند با باکتری ها و بیماری های ویروسی مقابله کند. البته معجون های عسل (عسل و دارچین، عسل و ترب کوهی، چای و عسل با آبلیموی تازه یا بدون آن، انجیر با عسل) می تواند به درمان سریع تر سرماخوردگی کمک کند.


نوشیدن یک لیوان شیر گرم مخلوط با عسل خالص هم بسیار موثر است. البته یادتان باشد مصرف لبنیات و شیر در دوران سرماخوردگی باید کنترل شده باشد، چراکه پروتئین موجود در شیر و فراورده هایش باعث غلظت اخلاط بدن شده و دفع شان را سخت تر می کند، درصورتی که نوشیدن هرچه بیشتر آب به رقیق شدن و راحت تر دفع کردن اخلاط بینی و گلو کمک می کند.


سیستم ایمنی قوی نیاز به منابع خوبی از آهن دارد و برای حفظ سطح آهن بدن، خوردن گوشت بدون چربی بهترین راه است. این ماده غذایی نه تنها آهن مورد نیاز بدن را که راحت هم جذب می شود، تامین کرده بلکه دارای روی و سایر مواد معدنی ضدعفونی کننده هم است، بنابراین اگر تازه به فین فین افتاده اید، خوردن یک تکه گوشت قرمز بدون چربی، مرغ (سوپ مرغ شاید) و ماهی می تواند مانع از پیشرفت سرماخوردگی شود.


چینی ها از صدها سال پیش اعتقاد بسیار زیادی به شفابخشی چای سبز داشته اند و حالا مطالعات پژوهشگران هم پشتوانه ادعای آنهاست: چای سبز حاوی آنتی اکسیدان هایی است که می تواند به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک کند. نه تنها نوشیدن جرعه های کوچک چای سبز می تواند ابتلا به سرماخوردگی و آنفلوآنزا را کاهش دهد بلکه سیستم ایمنی بدن نیز سلول های مدافع بیشتری برای مبارزه با باکتری و ویروس های بیماری زا تولید می کند. یادتان باشد چای سبز حاوی کافئین است و یک فنجانش هم می تواند برای بهره گیری از خواص آن موثر باشد.


برای بهبود تنفس و دفع اخلاط بدن می توان از غذاهای تند و تیز که با سیر، ریشه خردل، چیلی یا سس های تند تهیه می شوند، استفاده کرد. پختن غذاهای هندی و برخی غذاهای محلی که حاوی مواد ذکر شده هستند یا حتی اضافه کردن ادویه ها و سس های تند به غذاهای روزمره می تواند توان فرد برای مقابله با سرماخوردگی را افزایش دهد.


آویشن هم به علت وجود اسانس، حاوی ترکیبات فنلی با خاصیت بسیار قوی ضد میکروب به خصوص میکروب های تنفسی است که از قدیم به عنوان دارویی برای تسکین و درمان علائم سرماخوردگی مصرف می شده. می توان از دم کرده این گیاه یا شربت آویشن که در داروخانه ها موجود است، برای درمان سرماخوردگی استفاده کرد.


برای بهبود تنفس و دفع اخلاط بدن می توان از غذاهای تند و تیز که با سیر، ریشه خردل، چیلی یا سس های تند تهیه می شوند، استفاده کرد. پختن غذاهای هندی و برخی غذاهای محلی که حاوی مواد ذکر شده هستند یا حتی اضافه کردن ادویه ها و سس های تند به غذاهای روزمره می تواند توان فرد برای مقابله با سرماخوردگی را افزایش دهد.


شلغم یک ماده ضدعفونی کننده قوی و دارای ویتامین A است که درتسکین خارش گلو و درمان سرماخوردگی و بیماری های عفونی تاثیر بسیار زیادی دارد. یکی از بهترین راه ها برای مصرف شلغم این است که آن را به همراه یک عدد پیاز به صورت حلقه های گرد بریده و طبقه های شلغم و پیاز را در ظرفی روی حرارت بگذارند تا به تدریج شربت آن جدا شود.


وقتی عطسه هایتان دارد تمام می شود


مرحله سوم: بعد از بیماری


مدام غذا و خوراکی میل کنید. شما باید غذاهای مغذی بخورید و سوپ های خانگی حاوی بنشن و سبزیجات به خاطر سدیم کمی که دارند، نه تنها سریع و راحت درست می شوند بلکه بهترین غذا برای شما هستند. در این دوران شما هر چه بیشتر سعی کنید از غذاهای زودهضم مانند سوپ، پوره های رقیق، ماست، اسموتی ها و سبزیجات پخته استفاده کنید، برایتان بهتر خواهد بود.


به اندازه کافی استراحت کنید، زیرا کم خوابی باعث ضعف سیستم ایمنی بدن می شود. همچنین تا جایی که می توانید مایعات بنوشید. هر قدر مایعات بیشتری بنوشید، آب بیشتری از بدن تان تخلیه خواهد شد و ویروس ها و باکتری های بیماری زا هم همراه با مایعات دفع خواهند شد و فرصت رشد و افزایش دوباره پیدا نمی کنند. پس تا جایی که می توانید آب، آب گرم با لیموترش، آبمیوه طبیعی و دمنوش های گیاهی میل کنید. به این ترتیب مواد سمی سریع تر از بدن تان دفع می شود. البته تا مدتی باید دور نوشیدنی های شیرین را خط بکشید که این نوشیدنی ها باعث ایجاد اختلال در روند صحیح بهبود می شوند.


سرخارگل بخورید. این گیاه نه تنها به بهبود سریع تر بیماری کمک می کند بلکه در پیشگیری از ابتلا به سرماخوردگی هم مفید است. سرخاگل با تقویت سیستم ایمنی بدن، همچنین به عنوان ماده ضد التهاب و پیشگیری کننده از بروز سرماخوردگی استفاده می شود و در بازار به صورت قرص و شربت نیز به فروش می رسد.


یک رژیم پیشنهادی برای تقویت سیستم ایمنی بدن


از این رژیم هم می توانید برای پیشگیری از سرماخوردگی استفاده کنید و هم برای دوران بهبود بعد از سرماخوردگی که بدن تان ضعیف شده است.


صبحانه: یک لیوان شیر + ۴ برش نان سنگک + یک قوطی کبریت پنیر + ۲ عدد گردو


میان وعده (ساعت ۱۰ صبح): یک عدد سیب + ۲ عدد کیوی


ناهار: ۶ قاشق غذاخوری سبزی پلو + ۱۰۰ گرم ماهی کباب شده + سبزیجات بخارپز (شامل کدوحلوایی، گوجه فرنگی، فلفل دلمه ای و هویج) + یک لیوان آب پرتقال


عصرانه: یک عدد انار + ۲ عدد لیمو شیرین


شام: ۳ برش نان سنگک + ۱۰۰ گرم سینه مرغ کباب شده + سالاد سبزیجات (شامل جوانه گندم، گوجه فرنگی، کلم بروکلی و کاهو) + یک لیوان دوغ


قبل از خواب: یک لیوان شیر و عسل

عاقبت قاتلان شهدای کربلا چه شد ؟


فرجام یزید

یزید، سرمست از پیروزی ها و موفقیت ها، روزی با جمعی از لشکریان و هواداران خود، به قصد شکار، عازم صحرا گردید. آنان به مسافت دو روز راه را طی کرده و از دمشق فاصله گرفته بودند که ناگهان آهویی ظاهر گردید. یزید جهت نشان دادن شجاعت خویش به سپاهیان خود گفت: کسی به دنبال من نیاید من آهو را شکار خواهم کرد. آهو او را کم کم به یک وادی هولناک و درّه مخوف کشاند. تشنگی بر یزید غلبه کرد، در این هنگام چشمش به فردی افتاد که کوزه آبی در دست دارد. از او آب مطالبه کرد، آن مرد وقتی از هویتش پرسید، گفت: من یزید بن معاویه هستم. آن مرد خواست یزید را بکشد، یزید به سرعت پا به فرار گذاشت، ناگهان پای او در رکاب اسب گیر کرد و اسب به سرعت دوید و سر و صورت او را به زمین کوباند و به جهنم واصل کرد.
هلاکت ابن زیاد

ابن زیاد پس از قیام مختار به سوی بصره فرار نمود و از آن جا به شام رفت و در جنگی با ابراهیم فرزند مالک اشتر اسیر شد. ابن زیاد را به نزد ابراهیم آوردند، دست و پاهای او را محکم بستند. ابراهیم دستور داد آتشی روشن کردند، او خنجر خود را از کمر کشید و تکّه تکّه گوشت ران ابن زیاد را می برید و می پخت. [و به خوردش می داد [سپس سر او را گوش تا گوش با خنجر خود برید و جسد پلید او را به آتش افکند.
سنان جنایت کار

وقتی سنان بن اَنَس را نزد ابراهیم پسر مالک اشتر آوردند، ابراهیم به او گفت: وای بر تو! آیا می توانی بگویی در کربلا و روز عاشورا چه کاری انجام دادی؟سنان گفت: تکه ای از زیر لباس امام حسین علیه السلام را گرفته ام.

ابراهیم شروع به گریه نمود و دستور داد گوشت ران او را قطعه قطعه کنند، هنگامی که مُشرِف به مرگ گردید، ابراهیم او را از گوش تا بنا گوش سر برید و جسد پلید او را سوزاند.
سرنوشت شوم حرمله

وقتی حرمله را نزد مختار آوردند رو به حرمله کرد و گفت: وای بر تو باد! آیا آنچه در کربلا انجام داده بودی، کافی نبود تا این که طفل صغیر و معصوم امام علیه السلام را نیز کشتی و با خدنگ تیر خود او را ذبح نمودی؟ آیا نمی دانستی او فرزند رسول خداست؟ سپس مختار دستور داد، او را در مقابل تیرهای زهرآگین قرار دادند و آن قدر تیر زدند تا کشته شد. در روایت دیگر آمده، مختار نخست دست ها و پاهای حرمله را قطع کرد و سپس آهنی در آتش گداختند تا کاملاً سرخ گردید، آن میله را در گردن او قرار داد و گوشت گردن او در آتش می سوخت.
هلاکت عمر سعد

وقتی عمر سعد را نزد مختار آوردند، مختار رو به او کرد و گفت: آیا طفل شیر خوار حسین را تو کشتی؟ خداوند روی ترا سیاه کند، آیا تو عهد و پیمان رسالت و حقوق اخوت را نگه داشتی؟ سپس پرسید: وقتی امام علیه السلام در سرزمین کربلا به رو افتاده بود چه گفت؟ عمر سعد گفت: امام فرمود: خدایا! غلام ثقفی را بر آنان مسلّط ساز تا خون های آنان را بریزد. مختار کفش خود را پوشید و صورت عمر سعد را زیر کفش خود قرار داد سپس دستور داد سر عمر سعد را ببرند.
حُصَین بن نُمَیر

حُصَین بن نُمَیر کسی بود که بر بدن های مطهرْ اسب دوانید و فرماندهی بخشی از سپاه یزید را به عهده داشت. وقتی حصین را پیش مختار آوردند مختار اظهار نمود: حمد و سپاس خدای را که مرا به گرفتن تو متمکن ساخت. سپس دستور داد گوشت بدن او را با قیچی بریدند تا در اثر آن به جهّنم واصل شد.
سرگذشت شرجیل

شرجیل فردی بود که در روز عاشورا از پشت سر امام، سیلی به صورت مبارک آن بزرگوار زده بود. مختار با دیدن او حمد و سپاس خدا را به جا آورد و دستور داد او را به آتش سوزاندند.

فلسفه قیام مختار

مـخـتار زمانی که تصمیم بر نابودى قاتلان امام حسین(علیه السلام) گرفت، گفت: «دین ما به ما اجازه نمى‌دهد که بگذاریم کسانى که حسین(علیه السلام) را کشته‌اند در این دنیا، با امنیت و آسایش زندگى کـنـنـد، آنگـاه در حقیقت، من ناصر و خونخواه آل محمد(صلی الله علیه و آله) نیستم، بلکه کذّاب خواهم بود. براى دستیابى بر آن جانیان، از خدا کمک مى‌طلبم و خداى را سپاسگـزارم کـه مـرا شـمـشیرى بر سر آنان قرار داده و نیزه‌اى که بر آنان وارد خواهد شد و انتقام گیرنده آنان که حق اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بگیرم و بر خداوند حق است که آنان را که دستشان به خـون اهـل بـیـت پیامبر آغشته شده به قتل برساند و آنان که حق خاندان پیامبر را نادیده گـرفته‌اند خوار و ذلیل کند. پس آنان را به من معرفى کنید تا تعقیبشان کنم و ریشه آنان را برکنم.

مختار همه همت خود را براى این هدف مقدّس، کـه هـدف اصـلى قـیـام او بـود، بـه کـار برد.(1) موسى بن عامر مى‌گوید: «مختار فرمان داد که قاتلان امام حسین(علیه السلام) را تعقیب کنید و مى‌گفت: بـه خدا قسم، آب و خوراک بر من ناگوار است تا این که زمین را از لوث وجود آن ناپاکان پاک سـازم.»(2) بـنـابراین، عده‌اى به صورت گروهى و عده‌اى نیز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاى اعمال ننگین خود رسیدند.


نحوه کشته شدن یزید

یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت که بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.

یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.

یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.

اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت که بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.(3)


الف ـ اعدام‌هاى دسته جمعى

مختار تمام کسانى را کـه در روز عاشورا، با اسب بر بدن مقدس امام حسین(علیه السلام) و شهدا تاخته بودند و تـعـدادشان ده نفر بود، را دستگیر کردند، دست و پایشان را بستند، از پشت بر زمین خواباندند و به زمین میخ کردند و اسب‌ها را با نعل تازه، بر بدن‌هاى آنان تاختند تا پیکر آنان در هم شکـسته شد و به هلاکت رسیدند.(4) سپس بدن‌هاى آنان را به آتش سوزاندند. ایـنـان عـبـارت بـودنـد از: اسـحـاق بـن حـوبـه، اخـنـس بـن مـرثـد، حـکـیـم بـن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدى، سالم بن خیثمه، واحظبن ناعم، صالح بن وهب، هانى بن ثبیت و اسید بن مالک .

ابو عمرو گوید: مـا بعدها در مورد سابقه این ده نفر بررسى کردیم. به این نتیجه رسیدیم که همه آنان زنازاده و فرزندان نامشروع بودند.(5)

دویـسـت و چهل و هشت نفر از عاملان اساسی واقعه کربلا که در شورش کوفه دستگیر شده‌ بودند، همه یکى پس از دیگرى گردن زده شدند. آنان در میان پانصد نفرى بودند که در شورش کوفه بر ضدّ مختار دستگیر شدند.

شمر بن ذى الجوشن در روز عاشورا شترى را که مخصوص سوار شدن امام حسین(علیه السلام) بود، را به عنوان غنیمت گرفـت و به کوفه آورد و بـه شکرانه قتل فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن شتر را نحر کرد و گوشتش را بین دشمنان اهل بیت در کوفه تقسیم نمود. مختار دستور داد تمام خانه‌هایى را که آن گوشت وارد آن شده بـود و افرادى را که دانسته از آن گوشت خورده‌اند، شناسایى کنند. همه آن خانه‌ها را ویران کرد و کسانى را که از آن گوشت خورده بودند اعدام نمود.(6)
مختار تمام کسانى را کـه در روز عاشورا، با اسب بر بدن مقدس امام حسین(علیه السلام) و شهدا تاخته بودند و تـعـدادشان ده نفر بود، را دستگیر کردند، دست و پایشان را بستند، از پشت بر زمین خواباندند و به زمین میخ کردند و اسب‌ها را با نعل تازه، بر بدن‌هاى آنان تاختند تا پیکر آنان در هم شکـسته شد و به هلاکت رسیدند. سپس بدن‌هاى آنان را به آتش سوزاندند.
ب ـ اعدام سران کوفه

سران کوفه که در قیام خونخواهى عاشورا کشته شدند عبارت بودند از:
1ـ عـمـر بـن سـعد:

او فرمانده کل نیروهاى یزید در کربلا و از جمله کسانى بود که نامش در سـیـاهـه قـصـاص شـونـدگـان قـرار داشت. او پیش از دستگیرى به سراغ مختار آمد و خود را معرفى کرد و با شروطى، امان‌نامه گرفت. اما پس از کشتار قاتلان امام حسین(علیه السلام) در کوفه، نامه‌اى از محمد حنفیه به مختار رسید مبنى بر این که جزای عمر بن سعد را بدهد. مختار دید بـعـضـى از شـروط امـان‌نامه توسط عمرسعد نقض شده است. به همین بهانه، او را احضار کرد. او ابتدا قصد فرار داشت اما برایش میسر نشد. همین بهانه مختار را در کشتن او مصمّم ساخت .

او در مـقـابـل ابـو عـمـرو، رئیس شهربانى مختار مقاومت کرد تا امان بگیرد اما او را امان نداد. آنقدر بر پیکر او شمشیر زدند تا کشته شد و سر بریده‌اش را نزد مختار آوردند.

مختار از حفض فرزند عمر سعد پرسید: آیا او را مى‌شناسى؟

حفض گفت: در زندگى پس از او خیرى نیست .

مختار گفت: پس از او زندگى نخواهى کرد. سپس دستور داد او را نیز گردن بزنند، پس از آن که پـسر عـمـر سعد هم کشتـه شد اظهار داشت: یکى در مـقـابل خـون حسین(علیه السلام) و دیگرى در قبال على اکبر حسین ولى یکسان نیستند، به خدا قـسم اگـر سه چهارم قریش را بکشم تلافى یک بند انگشت حسین(علیه السلام) نشده است.(7) مختار سر بریده عمرسعد را به حجاز، نزد محمد حنفیه فرستاد. وقتى چشم فرزند امیرمؤمنان به سر بریده ابن سعد افتاد، فرمود:

«اَللّهـُمَّ لا تَنْسِ هذَا الْیَوْمَ لِلْمُخْتارِ وَاجْزِهِ عَنْ اهل بیت نَبِیِّکَ محمّدٍ(صلی الله علیه و آله) خَیْرَ الجَزاءِ. فَوَاللهِ ما عَلَى الُْمخْتارِ بَعْدَ هذا مِنْ عُتْبٍ» (8)؛ خدایا این روز مختار را داشته باش و او را از جانب خاندان پیامبرت محمد(صلی الله علیه و آله)، بهترین پاداش را عنایت فرما. به خدا سوگند، پس از این عتابى بر مختار نیست .


2ـ شـمـر بـن ذى الجـوشن؛

این فرد جنایتکار شماره یک کربلا، توانست از چنگ مختار بگریزد اما مختار دسـتـور داد کـه او را هـر کجا رفته اسـت پـیـدا کـنـنـد و بـه سـزاى اعمال ننگینش برسانند. شمر در ماجراى شورش کوفه بر ضدّ مختار از عاملان اصلى بود.
شیـخ طوسى(ره) مى‌نویسد: «شمر را دستگیر کردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گـردن او را زدند و جسدش را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکى از یاران مختار با پاى خود سر شمر را لگد مى‌کرد.»

مـسـلم ضـبـائى، که هم قبیله شمر بود، مى‌گوید: «ما فرار کردیم و خود را به محلى در مسیر کـوفـه و بصره به نام ساتیدما رساندیم و در نزدیکى آن محل، دهکده کوچکى به نام کلتانیّه در حوالى سواحل فرات قرار داشت. ما در کنار تپّه‌اى مخفى شدیم که توسط یک روستایی جای ما لو رفت. شب هنگام بود که ماموران مختار ما را محاصره کردند. شمر را دیدم که جامه‌اى خوش‌بافت به تن داشت و بدنش پیس(بیماری برص) بود. ما حتى فرصت سوارشدن بر اسب را نیافتیم. درگیرى شدیدى رخ داد. ساعتى بعد صداى الله اکبر شنیدم و کسى فریاد زد خداوند، خبیثى را کشت.(9)

شیـخ طوسى(ره) مى‌نویسد: «شمر را دستگیر کردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گـردن او را زدند و جسدش را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکى از یاران مختار با پاى خود سر شمر را لگد مى‌کرد.»(10)

عبدالرحمن بن عبد مى‌گوید: من شمر را به هلاکت رساندم. مختار تا نگاهش به سر بریده شمر افتاد، سجده شکر به جاى آورد و دستـور داد آن سـر را بـالاى نـیـزه کـنـنـد و مقابل مسجد جامع شهر در معرض دید مردم قرار دهند تا موجب عبرت همگان باشد.(11)


3ـ بـجـدل بن سلیم:

وی در روز عاشورا، براى غارت انگشتر امام حسین(علیه السلام)، انگشتان حـضـرت را قـطـع کـرد. مـخـتـار دسـتـور داد انـگـشـتان آن خبیث را قطع کردند، سپس دو پایش را بریدند و آنقدر در خون غلتید تا به هلاکت رسید.(12)


4 ـ خـولى بـن یـزیـد اصـبـحـى:

وی از چـهـره‌هـاى کـثـیـف حـادثـه عـاشـورا بـود. او مـامـور حـمـل سـر بـریـده امـام حـسـیـن(علیه السلام) و قـاتـل عـثـمـان بـن عـلى، بـرادر امـام حـسین(علیه السلام)، بوده است.(13)

عصر روز عاشورا عمر سعد سر امام را به خولى سپرد تا نزد عبیدالله ببرد، چون خـولى وارد شهر شد و جلو قصر آمد در قصر بسته شده بود، لذا به خانه خود رفت و سر را زیر طشت نهاد. زنش پرسید چه خبر آوردى؟ خولى گفت: ثروت روزگار را برایت آورده‌ام، این سر حسین بن على است که در خانه ما است. زن گفت: واى بر تو، مردم با طلا و نقره از سفر مى‌آیند و تو سر پسر پیغمبر را به خانه مى‌آورى؟ به خدا قسم من دیگر با تو زندگی نخواهم کرد. زن هنگام خارج شدن از خانه، مـشاهده کرد که نور از زیر طشت تـا آسمـان مـتـصل است. مى‌گوید به خدا قسم مرغان سفیدى را دیدم که اطراف طشت در پروازند. وقتی صبح شد خولى سر امام را نزد ابن زیاد برد.(14)

مـخـتـار، ابو عـمره رئیس گارد خود را با جمعیتى مامور کرد تا خولى را دستگیر کنند. ایشان خـانه خـولى را مـحاصره کردند، ابوعمره وارد خانه شد و خانه را بازرسى کردند. از زنش سراغ خولی را گرفتند. او گـفـت نمـى‌دانم ولی با دست و سر به طرف مستراح اشاره نمود، وارد مستراح شدند و او را بیرون کشیدند در حالی که زنبیلى به جاى کلاه بر سر نهاده بود، ابوعمره به سراغ مختار فـرستـاد و درباره وى کسب تکلیفى نمود، مختار خود آمد و دستور داد جلو خانه‌اش او را بکشند و سپـس جسدش را آتـش زدند، مـخـتـار ایستـاد تـا تـمـام جسد به خـاکستـر تبدیل شد.(15)
ابراهیم، چون عقابى شکارى به ابن زیاد حمله برد و شمشیر خود را آنچنان محکم بر کمر او فرود آورد که تاریخ مى‌نویسد: ابن زیاد جلوى دست و پاى اسبش، غلتید و همانند گاوى که سرش را بریده باشند، صدا مى‌کرد. بدن او به دو نیم شـد؛ قـسـمـت بـالاى بـدن او بـه یـک طـرف و قسمت پایین بدنش به طرف دیگر پرتاب شد و ابراهیم فریاد زد: «ابن زیاد را کشتم.» نکته قابل توجه اینجاست که این واقعه در روز عاشوراى سال 67 ه‍ . ق واقع شد و او در آن هنگام سى و نه ساله بود. ابراهیم دستـور داد سر ابن زیاد را از بـدنـش جـدا کـرده و جـسـدش را بـه آتـش کشیدند.



5ـ سنان بن انس:

وی از چهره‌هاى جنایتکار کربلا و کسى است که به خیمه‌هاى امام حسین (علیه‌السلام) یـورش بـرد و در آخـرین لحظات عمر امام، نـیـزه‌اش را به سینه حضرت فرو برد. در بـعـضـى مـقـاتـل نـیـز نـقـل شـده کـه او سـر مـقـدس امـام حـسـیـن(علیه السلام) را از بـدن جـدا کـرده اسـت.(16) پـس از دستگیرى او، به دستور مختار، دست و پایش را بریدند و هنوز جان داشـت کـه او را در دیـگ روغـن جـوشـان افـکـنـدنـد و اینگونه به نتیجه اعمال زشت خود رسید.(17)


6- حکیم بن طفیل قاتل حضرت اباالفضل علیه السلام

حکیم بن طفیل از سران حادثه عاشورا بود، که امام حسین(علیه السلام) را تیرباران نمود و حضرت اباالفـضل(علیه‌السلام) را شهید کرد و لباس و اسلحه او را غـارت نمـود. عـبدالله بن کامـل به دستور مختار، او را دستگیر کرد. عدى بن حاتم، که هم قبیله او بود، از او شـفـاعـت کرد، اما مؤثر واقع نشد و به دستور ابن کامل، که از فرماندهان مختار بود، او را تیرباران کردند.

حکیم را که شانه‌هایش بسته بود در کنارى نگه داشتند و به او گفتند: تو بودى که لباس‌هاى عـباس بن على(علیهماالسلام) را غارت کردى؟ اکنون لباس‌هاى تو را در زنده بودنت بیرون مى‌آوریم. پس او را برهنه کردند و آنگاه گفتند: تو بودى که تیر به طرف حسین(علیه السلام) پـرتـاب نمودى و مى‌گویى که تیر من به جامه امام رسید و او را آزار نرسانید؟ به خدا قسم تو را تیرباران مى‌کنیم چنان که امام را هدف تیر قرار دادى. پس از سه طرف تیرها به سویش پرتاب گردید و او را بر زمین افکند، آنقدر تیر بر بدنش زدند که مانند خارپشت گردید.(18)


7- عبیدالله بن زیاد:

پـس از آن که مـخـتـار از طرف شورشیان کوفه آسوده خاطر شد و آنان را سر جاى خود نشانید ابراهیم پسر مالک اشتر را مامور جنگ با ابن زیاد نمود.

در حین جنگ ابراهیم شخصاً ابـن زیـاد را از نـظر دور نمى‌داشت و صف‌ها را مى‌شکافت تا خود را به او برساند. ابن زیاد غرق در سلاح، با نیزه‌اش به هر طرف حمله مى‌کرد. ناگهان ابراهیم، خـود را در مقابل ابن زیاد دید و چون عقابى شکارى به او حمله برد و شمشیر خود را آنچنان محکم بر کمر او فرود آورد که تاریخ مى‌نویسد: ابن زیاد جلوى دست و پاى اسبش، غلتید و همانند گاوى که سرش را بریده باشند، صدا مى‌کرد.(19) بدن او به دو نیم شـد؛ قـسـمـت بـالاى بـدن او بـه یـک طـرف و قسمت پایین بدنش به طرف دیگر پرتاب شد و ابراهیم فریاد زد: «ابن زیاد را کشتم.»(20) نکته قابل توجه اینجاست که این واقعه در روز عاشوراى سال 67 ه‍ . ق واقع شد و او در آن هنگام سى و نه ساله بود.(21)

ابراهیم دستـور داد سر ابن زیاد را از بـدنـش جـدا کـرده و جـسـدش را بـه آتـش کشیدند.(22) سپس گفت: «خدا را شکر مى‌کنم که ابن زیاد به دست من کشته شد.»


سر ابن زیاد را براى مختار آوردند و مختار برخاست و پایش را روى سر او نهاد و سپس دستور داد کفش او را آب بکشند و طاهر کنند، آن را بر دروازه شهر کوفه نصب نمود و سپس دستور داد آن سـر را بـا تعدادى از سرهاى بریده سران شام بـه مدینه نزد امام سجاد(علیه السلام) و محمد حنفیه بفرستند.(23)

مختار دستور داد: اول دو دست حرمله را قطع کنید.(همان دو دستى که با یکى کمان را مى‌گرفت و با دیگرى تیر را رها مى‌کرد؛ یک بار گلوى على اصغر را نشانه گرفت، یک بار چشم اباالفضل (علیه السلام) را نشانه رفت و یک بار هم قلب حسین(علیه السلام) را شکافت.) سپس فریاد زد: دو پایش را هم قطع کنید!

ماموران اجرا کردند. آنگاه صدا زد: آتش، آتش . فوراً چوب‌هاى خشک و نازکى را روى بدن نیمه جان او ریختند و آن را به آتش کشیدند.


هنگامى که سر ابن زیاد را نزد امام سجاد(علیه السلام) آوردند، امام با جمعى بر سفره غذا نشسته بودند. وقـتـى چـشـم امـام بـه سـر بـریـده قـاتل پدرش و شهداى کربلا افتاد، دست‌ها را به دعا برداشتند و فرمودند:

«اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذی اَدْرَکَ لی ثاری مِن عَدُوّی وَ جَزَا اللهُ الُْمختارَ خَیْراً؛ خـدا را شـکـر کـه انـتـقـام خـون مـرا از دشمنم گرفت و خداوند به مختار جزاى خیر دهد.(24)

آنگاه امام با شادمانى، رو به حاضران کردند و فرمودند:

«وقـتـى مـرا نـزد ابـن زیاد بردند، او سر سفره غذا بود. من در آن هنگام از خدا خواستم که زنده بمانم و سر ابن زیاد را ببینم.»(25)
داستان سر ابن زیاد

ابراهیم سر ابن زیاد را به کوفه نزد مختار فرستاد، سر ابن زیاد را در گوشه قصر نهادند. مارى باریک پیدا شد و میان سرها گردش مى‌کرد تا به سر عبیدالله رسید وارد دهان او شد و از بینی‌اش خارج گردید، و از بینى وارد مى‌شد و از دهنش خارج مى‌گردید، و مکرر این عمل را انجام مى‌داد.

مرجانه مادر عـبیدالله پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) به او گفت: اى خبیث، فرزند پیامبر را کشتى؟ هرگز روى بهشت را نخواهى دید.(26)


8ـ حـرمـله:

شیخ طوسى(ره) در امالى مى‌نـویـسـد: منهال بن عمرو از شیعیان و یاران امام سجاد (علیه السلام) مى‌گوید: پس از زیارت خانه کعبه، به مدینه رفتم و خدمت امام سجاد(علیه‌السلام) شرفیاب شدم. امام از من پرسید: اى منهال، از حرمله چه خبر؟ گفتم: هنگامى که از کوفه خارج شدم، زنده بود. امام هر دو دستش را به دعا بلند کرد و چنین فرمود:

«اَللَّهُمَّ اَذِقْهُ حَرَّ الْحَدیدِ. اَللَّهُمَّ اَذِقْهُ حَرَّ الْحَدیدِ. اَللَّهُمَّ اَذِقْهُ حَرَّ النَّارِ؛ خدایا، سوزش شمشیر را بـه او بـچـشان. خدایا، سوزش شمشیر را به او بچشان. خدایا، سوزش آتش را به او بچشان.»

از نفرین امام سجاد(علیه السلام)، که مظهر عفو و گذشت از خطاکاران بود، معلوم مى‌شود که حرمله چقدر دل اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) را به درد آورده است.

ابو مخنف از امام باقر(علیه السلام) نقل مى‌کند: هنگامى که على اصغر در آغوش پدر هدف تیر حرمله واقع شد، امام حسین(علیه السلام) آنان را نفرین کرد و فرمود:

«وَانْتَقِمْ لَنا مِنْ هؤُلاءِ الظَّالِمینَ؛ خدایا، انتقام ما را از این ستمگران بستان.»(27) منهال گفت: پس از زیارت مدینه، عازم کوفه شدم. وقتى به کوفه رسیدم، مختار به قلع و قـمـع عـاملان حادثه کربلا مشغول بود. من با مختار رفاقت قدیمى داشتم. به قصد دیدار مختار از خانه خارج شدم. وقتى چشم مختار به من افتاد، گفت: هان منهال، کجا بودى تا حالا به دیدن ما نیامدى و در قیام با ما همراه نبودى؟ گفتم: امیر، من به سفر حج رفته بودم .

با هم مشغول صحبت شدیم تا به محله کناسه رسیدیم. خبر دادند که حرمله در این محله مخفى شده است. مـامـوران به سرعت، به جست و جو پرداختند و زمانی نگذشت که فردى را کشان کشان به نزد مختار آوردند. آرى، او حرمله بود. تا چشم مختار به او افتاد، با لحن تندى فریاد زد: خدا را شکر که به چنگم افتادى! و بى درنگ، فریاد زد: جلاّد، جلاّد .

جـلاّدان جلو آمدند. مختار دستور داد: اول دو دست او را قطع کنید. (همان دو دستى که با یکى کمان را مى‌گرفت و با دیگرى تیر را رها مى‌کرد؛ یک بار گلوى على اصغر را نشانه گرفت، یک بار چشم اباالفضل (علیه السلام) را نشانه رفت و یک بار هم قلب حسین(علیه السلام) را شکافت.) سپس فریاد زد: دو پایش را هم قطع کنید!

ماموران اجرا کردند. آنگاه صدا زد: آتش، آتش .

فوراً چوب‌هاى خشک و نازکى را روى بدن نیمه جان او ریختند و آن را به آتش کشیدند.

منهال مى‌گوید: از تعجّب بلند گفتم: سبحان الله !

مختار گفت: علت این جمله‌اى را که گفتى چه بود؟!

گفتم: گوش کن تا برایت بگویم و ماجراى نفرین امام سجاد(علیه السلام) را برایش تعریف کردم.

مختار با تعجب پرسید: خودت از امام این نفرین را شنیدى؟!

گفتم: بله. مختار از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانى کرد، سپس برخاسـت و سوار شد و تا آن وقـت جسد حرمله به زغال تبدیل شده بود.(28)

یکى از کسانى که مانع آب خوردن امام حسین(علیه السلام) گردید، به مرض استسقا مبتلا گردید و هر چـه آب مـى‌نـوشـیـد بـاز هـم مـى‌گـفـت: تـشنه‌ام، و این به سبب دعاى امام حسین (علیه‌السلام) بود که دوبار فرمود: خدایا او را تشنه گردان . یکى از کسانى که هنگام مرگ او را دیده است مى‌گوید: در مقابلش یخ گذاشته بودند و او را بـاد مـى‌زدنـد و پشت سرش آتشدان قرار داشت، با وجود این از گرماى شکم و سرماى پشت مى‌نـالیـد و مى‌گفت: آبم بدهید که از تشنگى مُردم. وقتى کاسه بزرگى را که اگر پنج نفر مـى‌نـوشـید سیراب مى‌شدند؛ مى‌آوردند، همه را سر مى‌کشید و باز هم مى‌گفت: آبم بدهید که تشنگى مرا کشت، و سرانجام شکم او مانند شکم شتر پاره شد.


9ـ زیـد بـن رقـاد:

او از تـک تـیراندازان لشکر عمر سعد بود که در روز عاشورا، تیرى به طـرف عبدالله، فرزند امام حسن(علیه السلام) افکند. آن تیر، دست عبدالله را به پیشانیش دوخت. تیرى دیگر نـیـز بـه قلب او افکند و او را بـه شهادت رساند. زید پس از کمى مقاومت، به وسیله افراد عبدالله شاکرى یکى از فرماندهان لشکر مختار، تیرباران شد و سپس او را در آتش سوزاندند.(29)


10- عـمرو بن حجّاج زیدى:

وی از سران کوفه و از کسانى بود که نامه دعوت براى امام حسین (علیه‌السلام) فرستاد. وى با پانصد نفر، مامور بستن آب بـر روى امـام و اهل بیت(علیهم السلام) بود. او پس از شکست شورشیان کوفه از ترس به سوى شراف و واقصه فرار کرد و دیگر اثرى از او مشاهده نشد.(30)


11ـ عبدالله دبّاس:

وی قاتل محمد، فرزند عمار یاسر، بود. او دستگیر و سپس کشته شد، اما پیش از آن، سه نفر از حامیان عمرسعد را بـه مختار معرفى کـرد: عبدالله بن اسید؛ مالک نُمیر؛ حمل بن مالک .


12- منقذ بن مره عبدى:

مختار، عبدالله بن کامـل را به سراغ مـنقـذ بن مـره عـبدى، قـاتل حضرت عـلى اکبر(علیه السلام) فرستاد، خانه‌اش را محاصره کردند. او که مردى شجاع و دلیر بود مسلح و سوار بر اسب از خانه بیرون آمد، با نیزه به یکى از سربازان مختار حمله کرد و او را از اسب انداخت ولى آسیبى به وى نرسید، ابن کامـل با شمشیر بر او حمله کرد و چند ضربه شمشیر بر او وارد ساخت ولى چـون زره‌اش قـوى بود در او اثـر نکرد جز آن که بعدها آن دست شل شد. بالاخره نهیب سختى بر اسب زد که از چنگ سربازان فرار کرده و در بصره به مصعب بن عمیر پیوست.(31)


13- زید بن رقاده قاتل عبدالله فرزند مسلم بن عقیل:

از تـواریخ بر مـى‌آید که فـرزندانى از مـسلم بن عقیل در کربلا بودند غیر از دو طفلان معروف که در زندان ابن زیاد بوده‌اند، و ایشان در کربلا جنگیده‌اند از جمله عبدالله است که زید بن رقاده ملعون با دو تیر او را شهید کرد. تـیر اول به سویش پـرتـاب نمـود و عـبدالله دست خـود را حمـایل قرار داد که تیر دست را به صورتش دوخت و هنگامی که این تیر به او اصابت کرد چنین گفت: بار خدایا اینان ما را کم شمردند و خوار ساختند خداوندا اینها را بکش چنانکه ما را کشتند، و آنان را خوار کن چنانکه ما را خوار کردند؟

همین ملعون تیر دیگرى بر او زد که او را شهید کرد، سپس به بالین جوان آمد و با حرکت دادن، تیر را از پیشانى او بیرون کشید ولى پیکان تیر که از آهن بود در پیشانیش باقى ماند و نتوانست آن را بیرون بکشد.

مختار، عبدالله کامل را براى دستگیریش مامور ساخت، خانه‌اش را محاصره کردند، زید با شمشیر کشیده بیرون آمـد، و چون مرد شجاعى بود ابن کامل دستور داد هیچ کس با نیزه و شمشیر کشیده به او نزدیک نشود بلکه او را تیرباران و سنگباران کنید، به این وسیله او را کشتند، چون احساس کردند هنوز رمقى در بدن دارد؛ فرمان داد تا آتش آورند و او را که هنوز زنده بود آتش زدند.(32)
ج ـ اعدام سایر جنایتکاران

1- مختـار، ابو نمران مالک بن عمرو نهدى، از فرماندهان انقلاب را با گروهى، مامور دستگیرى عبدالله بن اسید جُهمنی، مالک بن نسیر و حمل بن مالک نمود ابو نمران آنها را دستگیر کرد و نزد مختار آورد.

مختار بـه شدت به آنان پرخاش کرد و گفت، «اى دشمنان خدا و اى دشمنان کتاب خدا، و اى دشمنان رسول خدا و اى دشمنان خاندان پیامبر خدا، حسین چه شد؟! حسین را بـه من تحویل دهید، اى نامردان! کسى را کشتید که شما را به اقامه نماز امر مى‌کرد!»

آنان گفتند: اى امیر، مجبور بودیم. منّت بگذار و ما را نکش!

مختار فریاد زد، «منّت بر شما بگذارم؟! آیا شما بر حسین، فرزند دختر پیامبرتان، منّت گذاشتید و او را رها کردید و به او آب دادید؟!»

سپس به مالک بن نسیر گفت: تو همان کسى نیستى که کلاه امام را به غارت برد؟ عبدالله بن کامل گفت: آرى همین او است .

فرمان داد: دست و پایش را قطع کنید و بگذارید آنقدر دست و پا بزند تا بمیرد، دست و پـایش را بریدند، و در خونش غلطید تا جان داد، سپس دو نفر دیگر را گردن زدند.

مـالک بن نسیر به اندازه‌اى پست بود که وقتی امام آخرین لحظات حیات را مى‌گذرانید هر کس نزدیک حضرت مى‌آمد تا او را شهید کند دلش راضى نمى‌شد و برمى‌گشت، تا این که مالک آمد و شمشیر بر سر امام وارد ساخت که کلاه را شکافت و سر حضرت را زخمى کرد و خـون جارى گـردید. امـام کلاه را از سر برداشت و انداخت و فرمود: «لا اکلت بها و لا شربت حشرک الله مع الظّالمین؛ با این دست نخورى و نیاشامى و خداوند تو را با ستمکاران محشور فرماید.»(33)

چون کلاه امـام از خز بود، مالک آن را برداشت و به کوفه برد و چون خواست آن را بشوید همسرش گفت: واى بر تو لباس پسر پیغمبر را غارت کرده و به خانه من آوردى آن را از خـانه بیرون ببر؟ در اثـر نفرین امام، این مرد تا آخر عمر فقیر و بدبخت بود.(34)

2. ابـو سعید صیقل نقل مى‌کند: «مختار از مخفیگاه چهار تن از عاملان حادثه عاشورا که پیراهن امام حسین(علیه السلام) را غارت کرده بودند؛ مطلع شد. یکى از فرماندهان انقـلاب به نام عبدالله بـن کامل و همراهان، آنان را دستگیر کردند و نزد مختار آوردند. وقـتـى مـخـتار چشمش ‍ به آن جنایتکاران افتاد، فریاد زد: «اى قاتلان سرور جوانان بهشت! دیدید خداوند چگونه شما را به دست انتقام سپرد؟ دیـدیـد آن پـیـراهـن براى شما چه سرنوشتى را رقم زد؟ سپس دستور داد گردن آنان را زدند.»(35)

3. عبداللّه بن صخلب و برادرش، عبدالرحمن، و فردى دیگر به نام عبدالله بن وهب از جمله دستگیر شدگان بودند که در بازار اعدام شدند.(36)

4. یاران مختار عثمان بن خالد و ابى اسماء بشر بـن شـوط، که از قاتلان عبدالرحمن بن عقیل بودند را دستگیر و در کنار چاه جعد گردن زد و چون خبرشان را به مـخـتـار رساندند، مـخـتـار دستـور داد برگـردید و بدنشان را آتـش بزنید تـا خـاکستر شوند.(37)

یکى از کسانى که مانع آب خوردن امام حسین(علیه السلام) گردید، به مرض استسقا مبتلا گردید و هر چـه آب مـى‌نـوشـیـد بـاز هـم مـى‌گـفـت: تـشنه‌ام، و این به سبب دعاى امام حسین (علیه‌السلام) بود که دوبار فرمود: خدایا او را تشنه گردان . یکى از کسانى که هنگام مرگ او را دیده است مى‌گوید: در مقابلش یخ گذاشته بودند و او را بـاد مـى‌زدنـد و پشت سرش آتشدان قرار داشت، با وجود این از گرماى شکم و سرماى پشت مى‌نـالیـد و مى‌گفت: آبم بدهید که از تشنگى مُردم. وقتى کاسه بزرگى را که اگر پنج نفر مـى‌نـوشـید سیراب مى‌شدند؛ مى‌آوردند، همه را سر مى‌کشید و باز هم مى‌گفت: آبم بدهید که تشنگى مرا کشت، و سرانجام شکم او مانند شکم شتر پاره شد.(38) مختار، نامه‌اى مفصل براى محمد حنفیّه نوشت و به او اطمینان داد که همه قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) را به سزاى اعمالشان خواهد رساند.(39)

جمعى از عاملان حادثه کربلا از جمله محمّد بن اشعث موفق شدند از دست مختار بگریزند و در بصره، نزد مـصـعـب بـن زبـیـر پـناه بگیرند. اما سپس در جنگ مصعب بر ضد مختار، وارد نبرد گردیدند که جمعى از آنان کشته شدند.(40)


بردگان و موالى و مستـضـعفان، که در قیام مختار جان تازه‌اى گرفته بودند و پشتوانه اصـلى قـیـام بـودنـد، بـر اشـراف کـوفه چیره شدند و بعضى از آنان اربابانشان را، که در فاجعه کربلا دست داشتند، به قتل رساندند و یا به مختار معرّفى کردند.(41)

و اینگونه شد که قاتلان امام حسین(علیه اسلام) و فرزندان و یاران ایشان و مسببان واقعه دلخراش کربلا به سزای اعمال خود رسیدند.